گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

باورها

باورها
استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید: اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید ...

او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:

صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود.

بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد.

بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند.

یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود.

اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود.

بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟

مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد...

استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد: صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟

چرا این طور است؟

آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟

و خودش ادامه می‌دهد که: راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است....؟

اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم ...




سخن روز : اگر می خواهی پس از مرگ فراموش نشوی ، یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد، یا کاری بکن که قابل نوشتن باشد

بنجامین فرانکلین

10 فایده لبخند زدن

10 فایده لبخند زدن

 

1. .لبخند جذابتان می‌کند...
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می‌زنند کشیده می‌شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می‌کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می‌دهد...
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می‌زند.
3. لبخند مسری است...
لبخند زدن برایتان شادی می‌آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می‌کشید.
4. لبخند زدن استرس را از بین می‌برد...
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می‌شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند...
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می‌آورد...
وقتی لبخند می‌زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می‌آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می‌‌کند...
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می‌توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می‌دهد...
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می‌شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9. لبخند زدن باعث می‌شود موفق به نظر برسید...
به نظر می‌رسد که افرادیکه لبخند می‌زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می‌کنند.
10. لبخند زدن کمک می‌کند مثبت اندیش باشید...
لبخند بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می‌فرستد که "زندگی خوب پیش می‌رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
پس....همیشه لبخند بزنید.

در هنگام ناامیدی موسیقی گوش کنید

در هنگام ناامیدی موسیقی گوش کنید


اگر چه ماساژ بدن می‌تواند ناامیدی را کاهش دهد، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد یک روش ارزان‌تر، راحت‌تر و موثرتر وجود دارد و آن گوش دادن به موسیقی است.

یک تحقیق جدید نشان می‌دهد ماساژ دادن می‌تواند میزان ناامیدی را در بیماران تا ٥٠ درصد کاهش دهد. اما محققان متوجه شدند گوش‌ دادن به یک موسیقی ملایم و لذت بخش اثر بهتری در کاهش علائم ناامیدی در انسان دارد.

"کارن شرمن" از موسسه تحقیقات سلامت در این باره گفت: پی بردن به این موضوع که گوش دادن به موسیقی می‌تواند تا این اندازه به کاهش علائم ناامیدی در انسان کمک کند، ما را شگفت زده کرد. این موضوع نشان می‌دهد فواید ماساژ دادن بیش‌تر مرتبط به پاسخ آرامش‌بخشی است که بدن دریافت می‌کند.

این اولین بار است که تحقیقاتی در مورد فواید ماساژ در کاهش علائم ناامیدی در بیمارانی که به شدت به این اختلال روحی دچار هستند انجام می‌شود.

برای بررسی این موضوع محققان به ٦٨ بیمار مبتلا به ناامیدی انواع مختلف روش‌های درمانی را تجویز کردند .تعدادی از آنها ١٠ جلسه ماساژ یک ساعتی دریافت کردند و به تعدادی دیگر توصیه کردند که دراز کشیده و به موسیقی ملایم گوش کنند.

در این تحقیقات مشخص شد تقریبا همه این روش‌ها به یک میزان می‌تواند در کاهش علائم ناامیدی در انسان موثر باشند.

شرمن در این باره گفت: به این ترتیب گوش دادن به موسیقی می‌تواند به عنوان یکی از بهترین روش‌ها در کاهش علائم ناامیدی در بیمارانی که به این اختلال دچار هستند به کار بیاید. گوش دادن به موسیقی بسیار کم‌هزینه است و می‌تواند مانند دیگر روش‌ها به انسان آرامش دهد.

نتایج این تحقیقات در نشریات ناامیدی و افسردگی به چاپ رسیده است.

از کجا بفهمیم غمگین هستیم یا افسرده؟

از کجا بفهمیم غمگین هستیم یا افسرده؟
 یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بی‌علاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش می‌یابد جزو پیامدهای افسردگی است.
 

افسردگی از زمان‌های بسیار دور به عنوان یک عارضه روحی در بشر شناخته شد. در واقع انسان زمانی که احساس کرد دیگر چیزی برایش زیبایی ندارد و لذتی از آن نمی‌برد و از سوی دیگر، حس کرد حساسیت‌پذیری او افزایش یافته و به نوعی احساس کج‌خلقی در او متولد شده به‌گونه‌ای درگیر درجاتی از افسردگی شد. البته افسردگی با غمگین بودن فرق دارد.


کمی اشتها، اختلال در خواب (به عنوان مثال پرخوابی یا کم‌خوابی، کوتاهی خواب، میل به طولانی خوابیدن)، افزایش یا کاهش وزن، تفکر درخصوص مرگ به ویژه این حس که مرگ وسیله‌ای برای رسیدن به آرامش است (تفکر خودکشی) به عنوان دیگر عوامل مرتبط با افسردگی به شمار می‌رود.حدود 10 تا 15درصد از افراد افسرده در طول زندگی خود اقدام به خودکشی کرده‌اند البته افسردگی‌هایی که پایه ژنتیک دارد جزو این گروه هستند و در اصل اختلالات هورمون‌های بدن به‌ویژه در مغز این افراد موجب می‌شود تا دست به چنین کاری بزنند.

متاسفانه حدود 5 درصد از این افراد موفق می‌شوند به‌طور جدی با طرح و نقشه فکر شده‌ای که از پیش تعیین شده، خودکشی کنند. در خانم‌ها اختلال سیکل قاعدگی به‌صورت چند ماه یک‌بار یا در مدت یک‌ماه چندبار در قالب بی‌نظمی از دیگر علائم افسردگی است.


حداقل 2 هفته

یکی از پیامدهای افسردگی اختلال در رفتارها و میل جنسی یا زناشویی است. حالت سردمزاجی و بی‌علاقگی به برقراری ارتباط با همسر خود از یک سو و در برخی افراد برعکس این مسئله که میل جنسی به طور عجیبی افزایش می‌یابد جزو پیامدهای افسردگی است.

 

یکی از پرسش‌ها این است که در چه مدتی این علائم باید ادامه یابد تا فرد به عنوان بیمار افسرده شناخته شود؟

در پاسخ باید گفت؛ اگر این‌گونه علائم تا 2هفته ادامه یابد باید به بیمار بودن فرد مشکوک شد. اگر علائم به مدت یک یا 2 هفته ایجاد شده و از بین برود دیگر افسرده محسوب نمی‌شود و این دسته از افراد را در گروه افراد غمگین به شمار می‌آوریم.افسردگی انواع مختلفی دارد که یکی از آن‌ها مربوط به محیط زندگی انسان است.

 

افسردگی محیطی به خاطر دست نیافتن فرد به خواسته‌ها و آرزوهای فردی بروز می‌کند و متاسفانه دسته‌‌ای از انسان‌ها به آن گرفتار می‌شوند. نوع دیگر افسردگی، افسردگی آندوژن یا در اصطلاح درونی نام دارد.در اکثر تغییرات بیوشیمی مغزی و اختلالات هورمون‌های مغزی، افراد از درون دچار افسردگی و علائم آن می‌‌شوند. کاهش برخی مواد در مغز موجب می‌شود دیگر چیزی ما را خوشحال نکند، احساس لذت از زندگی نداریم و به دنبال چاره‌ای برای حل مشکل می‌گردیم.

 

این نوع افسردگی در میان کارشناسان به افسردگی اساسی نیز معروف است که خود به 2 دسته: یک قطبی و 2 قطبی تقسیم می‌شود. در موارد افسردگی 2قطبی، علاوه بر داشتن علائم افسردگی، برخی اوقات فرد دچار علائم سرخوشی و نشاط زودگذر می‌شود که البته این حالت که به آن «مانیا» نیز می‌گویند مدت زمان خاصی دارد و از بین می‌رود.


وقتی افسردگی به روز و ماه ربط پیدا می‌کند

گاهی اوقات انسان‌ها در بحران‌هایی قرار می‌گیرند که همین موجب ایجاد زمینه‌های افسردگی می‌شود. در مواردی از دوران بارداری نیز عارضه افسردگی محسوس است. نوع دیگری از افسردگی آندوژن یا درونی، عارضه افسردگی فصلی است. افرادی که به این عارضه مبتلا می‌شوند برخی از فصول سال مثل پاییز و زمستان در مجموع به مدت 60 روز احوال خوشی ندارند. برخی هم بهار و تابستان این حالت را دارند البته در این افراد گردش سیکل مهم است یعنی این انسان‌ها در یک دوره خاص از فصل، هر سال در همان زمان دچار علائم افسردگی می‌شوند.

 

از نظر سن باید گفت، افسردگی در هر سنی امکان رخ دادن دارد یعنی حتی در دوران کودکی نیز افسردگی وجود دارد. کودکی،‌ نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دوران‌های مختلفی برای افسردگی هستند. درخصوص افسردگی‌هایی که جنبه محیطی دارند باید گفت، در افرادی که نیاموختند که مثبت فکر کنند رخ می‌دهد.

 

همه چیز در برابر نظر این افراد منفی است و آن‌ها رفته‌رفته به تمام ابعاد زندگی دیدگاه غیرمثبت پیدا می‌کنند. از علل دیگر می‌توان به خانواده فرد اشاره کرد؛ افرادی که در برخی خانواده‌های فاقد کانون مناسب محبت و عاطفه رشد می‌کنند و پیوسته دچار خشونت‌های خانوادگی هستند، انتقاد منفی می‌شوند یا در اهداف خود دچار اختلال شده‌‌اند جزو گروهی هستند که خانواده نقش مهمی در پیدایش افسردگی آن‌ها داشته است.


افسردگی 40 سالگی چیست؟

ناکامی مکرر در انسان‌ موجب افسردگی می‌شود و موفقیت در اهداف جدید موجب دوری از افسردگی.در مقابله با افسردگی، داشتن برخی اهداف ضروری و موثر است؛ از جمله این اهداف، اهداف آنی است، مثل دیدن طبیعت، مسافرت رفتن، دیدار دوستان و... از دیگر اهداف می‌توان به اهداف کوتاه‌مدت اشاره کرد.

 

مثل تلاش برای شرکت در کنکور و قبولی در رشته مورد علاقه.از دیگر نکات می‌توان به اهداف درازمدت برای مقابله با افسردگی اشاره کرد که تمام این هدف‌ها هر یک در زمان خود براساس توانایی‌های فردی که کمک‌رسان خوبی به شمار می‌روند.پرسش این‌که در مواردی که علل ژنتیک موجب افسردگی می‌شود چه باید کرد؟برخی اوقات تا 10 نسل گذشته انسان، ژن‌ها می‌توانند به نسل ما انتقال یافته و موجب برخی علائم افسردگی شوند.

 

اگر ژنی باشد که افسردگی کودکی را به ما انتقال دهد، موجب افسردگی کودکی می‌شود. برخی ژن‌ها پس از 40سالگی بروز می‌کنند که به آن افسردگی میانسالی می‌گویند. این افراد قبل از این سن، هیچ علامت افسردگی از خود نشان نمی‌دهند اما به محض ورود به40 سالگی یا همان دهه چهارم زندگی، با علائمی از افسردگی مواجه می‌شوند.


مکمل‌های کنار دارو

افسردگی در افراد موجب تغییر در روند طبیعی عملکرد می‌شود مثلا از دست دادن عادت رفتن به حمام یا خانم خانه‌داری که علاقه خود برای پختن غذا را از دست می‌دهد.اگرچه در موارد افسردگی ژنتیک دارو کمک‌رسان است اما راهکار قطعی و نهایی نیست و باید رفتاردرمانی و مشاوره با آن همراه شود.

 

در اینجا شناخت‌درمانی کمک فراوانی خواهد کرد؛ شناخت این‌که چه رفتارهایی در زندگی باید اصلاح شود و انسان را به سوی تعالی سوق دهد، می‌تواند کمک‌رسان باشد.طرح این سوال که چرا باید تلاش کرده و دست به موفقیت بزنیم از سوی افراد افسرده بیمار مطرح شده است. پاسخ ندادن به این‌گونه پرسش‌های افراد می‌تواند موجب پوچی آنان و بی‌‌اعتمادی به آینده باشد. همین بی‌اعتمادی دریچه‌ای به سوی افسردگی و دست‌زدن به خطاهایی همچنین خودکشی است. مسئول بودن در برابر آینده موجب می‌شود فکر؛ تعیین‌کننده هدف انسان باشد.

 

اعتقادات به عنوان هدف می‌شود و بر شناخت انسان تاثیر می‌گذارد.شناخت رفتاردرمانی یا در اصطلاح CBT شاخه‌ای از دانش روان‌شناسی است که کمک می‌کند با تغییر صحیح شناخت افراد، رفتار آن‌ها را به‌گونه‌ای مناسب تغییر دهیم. دانش امروز به این نتیجه رسیده که فراگیری هر تخصص یا حرفه یا زبان و گویش خاص می‌تواند از بروز افسردگی و حتی آلزایمر جلوگیری کند.


سنگ کوچک بردارید

افسردگی بعد از زایمان حداقل یک ماه بعد از زایمان عارض شده و باید در مدت حداکثر 4ماه برطرف شود، اگر مداوا موثر نبود باید از روش‌‌های دیگر روان‌درمانی استفاده کرد. برخی اوقات افسردگی ارتباطی به بارداری و زایمان نداشته و در زمان خاص به بهانه‌ای خاص که در اینجا بارداری و زایمان است، بروز یافته و باید تحت درمان قرار گیرد.در مواردی که افسردگی موجب اختلالات قاعدگی می‌شود خانم‌ها باید در گام اول به متخصص زنان و زایمان مراجعه کنند اگر بررسی‌های آزمایشگاهی، رادیولوژی و معاینات اولیه حاکی از سلامت فیزیکی و فیزیولوژیکی بود باید به متخصص غدد مراجعه کرد.

 

برخی اوقات اختلالات زنانگی به دلیل برهم‌ریختن تعادل هورمونی بروز می‌کند. امروزه داروهایی متعدد و موثر در اختیار پزشکان است. اگر درصدی از بیماران افسرده به درمان‌های دارویی پاسخ ندادند (که البته تعداد آن‌ها بسیار کم است)، باید طی حدود 12 جلسه زیر نظر متخصص مغز و اعصاب، شوک‌الکتریکی مغزی ببینند؛ این شوک موجب از بین رفتن عوامل موثر در افسردگی و اختلالات فکری می‌شود.پرسش اینجاست که اگر فردی با افسردگی قصد آغاز دوره‌ای به عنوان مثال فراگیری زبان خارجی را دارد اگر در میانه راه‌ دچار افسردگی بیشتر به دلیل ناتوانی در تکمیل دوره شود، چه باید کرد؟

 

در اینجا می‌توان پاسخ داد که برای این‌گونه افراد باید اهداف تعریف شود و به طور حتم سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است. پس بهتر است این انسان‌ها اهداف خود را از میزان کم و از سطح پایین‌تر آغاز کنند. امید دادن به این‌گونه افراد و نشست و برخاست با افرادی که روحیه می‌دهند، بسیار کمک می‌کند.

پس بهره‌گیری از ورزش، مطالعه، مسافرت‌های کوتاه یا بلندمدت، تمرینات شناخت درمانی و مشاوره با افراد امیددهنده در کنار دارودرمانی کمک فراوانی به بهبود وضعیت افسردگی می‌کند.


افسردگی از ابعاد روح و روان آغاز می‌شود و اگر به‌موقع رسیدگی نشود به سایر ارگان‌های بدن آسیب می‌رساند. برخی اوقات بسیاری از مشکلات گوارش، دردهای مختلف عضلانی و مفصلی ریشه در افسردگی مزمن دارند. جسمانی شدن مسائل روحی امروزه نکته مهمی در درمان است.

مشاور ازدواج چه کمکی به شما می‌کند؟

مشاور ازدواج چه کمکی به شما می‌کند؟
 


 
مشاوره خانواده - این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً بامشاور معتمد مشورت کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.
  
متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون مشورت با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.
 
عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با مشورت دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.
 
این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.
 
شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.
 
زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.
 
مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند
 
استقلال مالی چقدر مهم است؟
 
استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.

 
با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.
 
البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.
 
موضوع مهمی مثل ازدواج نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.

 
ازدواج جداً ممنوع!
 
گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و... که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
 
مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.

10 نکته آسان برای کنترل عصبانیت

10 نکته آسان برای کنترل عصبانیت
 

 

 مسلط شدن بر اعصاب کار سختی است. می‌توانید از این نکات استفاده کنید تا بتوانید عصبانیتتان را کنترل کنید.

 وقتی کسی در خیابان با رانندگی بد خود، سد راه شما می‌شود، خونتان به جوش می‌آید؟ وقتی فرزندتان در خانه همکاری نمی‌کند، اعصابتان خرد می‌شود؟ عصبانیت احساسی کاملاً طبیعی و حتی سالم است. اما خیلی مهم است که به طریقی مثبت با آن کنار بیایید. عصبانیتی که کنترل نشود می‌تواند هم به سلامتتان و هم به روابطتان آسیب بزند.

 برای کنترل عصبانیتتان آماده‌اید؟ با این 10 نکته شروع کنید.

1. وقفه بیندازید.

 تا 10 شمردن فقط برای بچه‌ها نیست. قبل از اینکه در یک موقعیت پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمرید. کُند کردن واکنش می‌تواند کمکتان کند اعصابتان آرام‌تر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت موردنظر دور شوید تا کمی عصبانیتتان فروکش کند.

 2. وقتی آرام شدید، عصبانیتتان را بروز دهید.

 به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیتتان را به طریقی قاطع اما غیرمقابله‌ای ابراز کنید. نگرانی‌ها و نیازهایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.

3. ورزش کنید.

 فعالیت فیزیکی می‌توانید راه خروجی احساسات باشد، مخصوصاً اگر در حال انفجار هستید. اگر احساس می‌کنید عصبانیتتان شدیداً بالا رفته است، به پیاده‌روی یا دو بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیت‌جسمانی موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال می‌کند که باعث می‌شود احساس شادی بیشتری داشته و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.

4. قبل از حرف زدن فکر کنید.

 در آن لحظه که از عصبانیت داغ کرده‌اید، خیلی راحت اتفاق می‌افتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت خوب فکر کنند.

5. راهکارهای ممکن را مشخص کنید.

 به جای اینکه روی موضوعی که عصبانیتان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن مشکل را حل کنید. اتاق نامرتب فرزندتان عصبانیتان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه می‌رسد؟ برنامه شام را عقب‌تر بیندازید—یا توافق کنید که خودتان چند روز هفته را به تنهایی شام بخورید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمی‌کند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.

6. جملات "من" دار استفاده کنید.

 برای جلوگیری از انتقاد کردن و تقصیر را به گردن کسی انداختن—که ممکن است فشار موقعیت را بیشتر کند—برای توصیف وضعیت از جملات "من" دار استفاده کنید. محترمانه و مشخص صحبت کنید. مثلا به جای اینکه بگویید، "تو هیچوقت در کارهای خانه به من کمک نمی‌کنی"، بگویید، "من ناراحتم که بدون اینکه به من برای جمع کردن ظرف‌ها کمک کنی، میز غذا را ترک کردی."

 7. کینه به دل نگیرید.

 بخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بی‌انصافی میشوید. اما اگر بتوانید کسی که عصبانیتان کرده را ببخشید، هر دوی شما می‌توانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقعبینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همانطور که شما دوست دارید رفتار کنند.

8. برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخ طبعی استفاده کنید.

 شوخی کردن می‌توانید کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون می‌تواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.

9. مهارت‌های تمدد اعصاب را تمرین کنید.

 وقتی از کوره در می‌روید، مهارت‌های تمدد اعصاب را وارد کار کنید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامش‌بخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلی‌بخش می‌تواند کمکتان کند. همچنین می‌توانید به موسیقی گوش دهید، در دفترخاطراتتان بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.

10. بدانید چه زمان باید کمک بگیرید.

 یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیتتان خارج از کنترل به نظر می‌رسد، می‌توانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعد پشیمان شوید یا به اطرافیانتان صدمه بزنید. کلاس‌های کنترل اعصاب یا یوگا و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. کلاس‌های کنترل عصبانیت به شما کمک می‌کند تا:

 • یاد بگیرید عصبانیت چیست
 • بفهمید چه چیزهایی عصبانیت را در شما تحریک می‌کند
 • علائم عصبانی شدنتان را بشناسید
 • یاد بیگرید به عصبانیت و ناراحتیتان به طریقی سالم واکنش دهید
 • احساسات پنهان خود مثل ناراحتی یا افسردگی را بشناسید

 این کلاس‌ها و مشاوره‌ها می‌تواند به صورت فردی یا همراه با همسر و سایر اعضای خانواده‌تان انجام شود.

14 قانون برای اینکه خودتان باشید

14 قانون برای اینکه خودتان باشید
 
 

 
 خودتان باشید. اگر سعی کنید یک نفر دیگر باشید، فقط خودتان را تلف کرده‌اید. خودِ درونیتان را در آغوش بکشید و بدانید که هیچکس ایده‌ها، توانایی‌ها و زیبایی شما را ندارد. همانی باشید که از خودتان می‌شناسید—بهترین مدل خودتان. و از اینها گذشته، با خودتان صادق باشید.

از همین امروز شروع کنید...

اولویت‌هایتان را مشخص کنید. 20 سال دیگر واقعاً مهم نیست که امروز چه کفشی پوشیده بودید، موهایتان چه مدلی بود یا مارک شلوار جینتان چه بوده است. چیزی که مهم است این است که دیگران چقدر دوستتان داشته‌اند، چه چیزهایی یاد گرفته‌اید و چطور از این دانش استفاده کرده‌اید.

مسئولیت کامل اهدافتان را گردن بگیرید. اگر واقعا دوست دارید در زندگیتان به چیزهای خوبی برسید و اتفاقات خوبی برایتان بیفتد، باید خودتان باعث این اتفاقات شوید. نمی‌توانید یک گوشه بنشینید و آرزو کنید که یک نفر دیگر کمکتان کند. خودتان باید آینده‌تان را بسازید و فکر نکنید که سرنوشت باعث همه اعمال و انتخاب‌های شماست.

ارزش خودتان را بشناسید. وقتی کسی با شما طوری برخورد می‌کند که انگار فقط یکی از چندین و چند انتخاب هستید، به آنها کمک کنید با بیرون آوردن شما از آن تساوی انتخاب‌هایشان را محدود کنند. بعضی وقت‌ها باید سعی کنید برایتان مهم نباشد، حال هرچقدر هم که اهمیت داشته باشد چون ممکن است گاهی اوقات برای کسی که ارزش خیلی زیادی برایتان دارد، هیچ ارزشی نداشته باشید. این غرور نیست—احترام به خود است. اگر دور و برتان را با افراد منفی پر کنید نباید انتظار داشته باشید که زندگیتان تغییرات مثبت داشته باشد. به افراد نیمه‌وقت، موقعیت تمام‌وقت در زندگیتان ندهید. ارزش خودتان را بشناسید و هیچوقت به کمتر از آنچه لیاقتتان است راضی نشوید.

رویکرد مناسب را انتخاب کنید. نگرش مهمترین چیز است. وقتی با صف‌های طولانی و ترافیک سنگین روبرو می‌شوید و یا یک ساعت از ساعت قرارتان با کسی گذشته است، دو انتخاب پیش رو دارید: می‌توانید خسته و کلافه شوید و می‌توانید به آن به شکل فرصت و زمان کوتاهی که زندگی برای فکر کردن، آرام‌تر شدن و خیالپردازی به شما داده است نگاه کنید. اولین انتخاب فشارخونتان را بالا می‌برد. دومین انتخاب هوشیاریتان را بیشتر می‌کند.

اجازه ندهید اشتباهات گذشته رویاهایتان را خراب کند. یاد بگیرید که همه چیزهایی که کنترل آن به دست شما نیست را رها کرده و از یاد ببرید. دفعه بعدی که وسوسه شدید درمورد موقعیتی که فکر می‌کنید ناعادلانه تمام شد، بیهوده‌گویی کنید، این را به خودتان یادآور شوید: هیچوقت با فکر کردن به این موضوع تا زمان مرگ نمی‌توانید عصبانیت مربوط به آن را از بین برید.  پس دهانتان را بسته نگه دارید، مشتتان را باز کنید و به افکارتان یک مسیر دوباره دهید.

چیزهایی را انتخاب کنید که واقعاً مهم هستند. بعضی چیزها اهمیت زیادی ندارند—مثل نوع ماشینی که سوار می‌شوید. اگر به تصویر بزرگ زندگی نگاه کنید، چقدر این مسئله می‌تواند اهمیت داشته باشد؟ شادتر کردن یک انسان جطور؟ بله، این اهمیت دارد. مشکل بزرگ و اصلی اکثر آدمها این است که می‌دانند چه چیزهایی مهم است اما آن را انتخاب نمی‌کنند.حواسشان پرت می‌شود. چیزهای اول را اول نمی‌گذارند. سخت‌ترین و هوشمندانه‌ترین راه‌ها برای زندگی، انتخاب چیزهایی است که واقعاً مهم است.

خودتان را دوست داشته باشید. بگذارید یک نفر درست همانطور که خودتان را دوست دارید شما را دوست بدارد، با همه نقص‌ها، زشتی‌ها و مشکلات. بگذارید باوجود همه اینها یک نفر دوستتان داشته باشد؛ و بگذارید آن یک نفر خودِ شما باشد.

توانایی‌ها و ضعف‌های خود را بپذیرید. با خودتان راحت باشید و اعتمادبه‌نفس داشته باشید. ما معمولاً زمان زیادی را برای مقایسه خودمان با دیگران تلف می‌کنیم و افسوس می‌خوریم که کاش کس دیگری بودیم. هر کسی توانایی ها و ضعف‌های خودش را دارد و فقط زمانیکه همه آنچه که هستیم را بپذیریم، خواهیم توانست از توانایی‌هایمان استفاده کنیم.

برای خودتان بایستید. شما به دنیا آمده‌اید که واقعی باشید، نه ایدآل. به دنیا آمده‌اید که خودتان باشید نه چیزی که کس دیگری که می‌خواهد باشید. برای خودتان بایستید، به چشمان آنها نگاه کنید و بگویید، "تازمانیکه من را نشناخته‌ای درموردم قضاوت نکن. تا زمانیکه با من وارد چالش نشده‌ایی، ارزشم را پایین نیاور و تازمانیکه با من حرف نزده‌ای درموردم حرف نزن."

از دیگران درس بگیرید و زمانی که لازم است، بگذرید. نمی‌توانید توقع داشته باشید که بتوانید دیگران را تغییر دهید. یا همانی که هستند را می‌پذیرید یا بدون آنها زندگی می‌کنید. و فقط بخاطر اینکه چیزی تمام می‌شود به این معنی نیست که هیچوقت وجود نداشته است. شما زندگی کرده‌اید، درس گرفته‌اید، رشد کرده‌اید و گذشته‌اید. وجود بعضی آدمها در زندگی برای شما نعمت هستند و بعضی از آنها فقط درس.

در روابطتان صادق باشید. خیانت نکنید! اگر شاد نیستید، صادق باشید و از آن رابطه بگذرید. وقتی واقعاً عاشق باشید، وفادار بودن اصلاً سخت نیست، توام با لذت است.

با راحت بودن راحت باشید. همانطور که می‌دانیم زندگی می‌تواند در یک چشم برهم زدن از این رو به آن رو شود. دوستی‌هایی که امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسید آغاز می‌شود، کارهای  مهم کنار گذاشته می‌شود و یک امید دیرینه دوباره زنده می‌شود. شاید گاهی‌اوقات راحت به نظر نیاید اما بدانید که زندگی در انتهای منطقه آرامش شما شروع می‌شود. پس اگر در حال حاضر احساس راحتی ندارید، بدانید که تغییری که در زندگیتان رخ داده است انتهای کار نیست، بلکه یک شروع تازه است.

همانی باشید که برای تبدیل شدن به آن به دنیا آمده‌اید. نگذارید به آخر زندگیتان برسید و بفهمید که فقط طول زندگی را زندگی کرده‌اید. عرض آن را هم زندگی کنید. وقتی بعنوان یک انسان مشتاق به دنیا می‌آیید، تنها مشکلی که بزرگتر از یاد گرفتن راه رفتن در کفش دیگران است، این است که یاد بگیرید با خودتان راحت باشید. از قلبتان پیروی کنید و مغزتان را هم همیشه همراه داشته باشید. وقتی واقعاً با خودتان راحت بودید، شاید همه آدمها دوستتان نداشته باشند اما برای شما اصلاً اهمیتی نخواهد داشت.

هیچوقت از خودتان ناامید نشوید. این زندگی شماست. آن را شکل دهید و اگر این کار را کنید، کسی دیگر اینکار را می‌کند. قدرت نه تنها در میزان تحمل شما دیده می‌شود بلکه در توانایی شما برای شروع دوباره نمود می‌کند. هیچوقت برای تبدیل شدن به آنچه که می‌خواهید باشید دیر نیست. مدام یاد بگیرید، سازگار شوید و رشد کنید. شاید هنوز به مقصدتان نرسیده باشید اما مطمئناً از دیرروز به مقصدتان نزدیک‌تر هستید.

دلایل اصلی برای لبخند زدن

 دلایل اصلی برای لبخند زدن

 

لبخند زدن باعث می شود احساس خوبی پیدا کنیم که انعطاف پذیری در توجه را بالا برده و توانایی ما برای فکر کردن کلی نگر را تقویت می کند.
 
 
آدمها همیشه لبخند می زنند، مخصوصاً وقتی در جمع هستند اما لبخند فقط نشان دهنده شاد بودن آنها نیست. ما از لبخند برای اهداف خاص اجتماعی استفاده می کنیم زیرا لبخند می تواند پیام های مختلفی را به دیگران برساند.
 
در زیر به ۱۰ روشی که می توان از لبخند برای فرستادن پیام درمورد قابل اعتماد بودن، جذابیت، اجتماعی بودن و ویژگی های بسیار دیگر درمورد خودمان استفاده کرد، اشاره می کنیم.
 
 تشویق دیگران برای اعتماد به شما
 
در دنیایی که همه فقط به فکر خودشان هستند، واقعاً به چه کسی می توان اعتماد کرد؟ یک نشانه از قابل اعتماد بودن ما، لبخند است. لبخندهای واقعی پیام می فرستد که دیگران می توانند به ما اعتماد کرده و با ما همکاری کنند. کسانی که لبخند می زنند معمولاً سخاوت و برونگرایی بیشتری دارند.
 
جلب ملایمت و ارفاق دیگران
 
وقتی افراد کار بدی انجام می دهند و دستگیر می شوند معمولاً لبخند می زنند. آیا این کار برایشان فایده ای دارد؟
براساس تحقیقی که توسط لافرانس LaFrance و هِچ Hecht در ۱۹۹۵ انجام گرفت، می تواند اینطور باشد. ما با کسانی که قانون شکنی کرده اند، اگر بعد از آن لبخند بزنند، با ملایمت و ارفاق بیشتری برخورد می کنیم. مهم نیست که لبخندی دروغین باشد، لبخندی از روی بیچارگی باشد یا یک لبخند واقعی، همه آنها باعث می شود برای فرد خاطی کمی تحفیف قائل شویم.
 
رهایی از خطاهای اجتماعی
 
فراموش کردید به مناسبت سالگرد ازدواجتان برای همسرتان هدیه بخرید؟ اسم یک مشتری مهم را فراموش کرده اید؟ سهواً یک بچه کوچک را لگد زدید؟ اگر چنین مواردی برای شما هم پیش آمده باشد، احتمالاً خجالت زده شده اید.
عملکرد خجالت این است که شما را از مکان های اجتماعی پرفشار بیرون کند. لبخند های از روی خجالت با پایین انداختن سر همراه است و خیلی وقت ها هم یک خنده کوتاه احمقانه به آن اضافه می کنیم. این کار برای این انجام می شود که باعث شویم فرد مقابل اشتباه سهوی ما را فراموش کرده و سریعتر ما را ببخشد.
بنابراین لبخند از روی خجالت به ما کمک می کند از زندان رها شویم.
 
خندیدن از ته قلب
 
لبخند زدن راهی برای کاهش فشار ناشی از موقعیت های ناراحت کننده است. روانشناسان به آن فرضیه فیدبک چهره می گویند. حتی وقتی به اجبار لبخند می زنیم برای اینکه کمی روحیه مان را بهتر کند کافی است.
 
 برای درک و بینش بهتر
 
وقتی عصبی هستیم، توجه ما کمتر می شود. متوجه نمی شویم که کنار دستمان چه می گذرد و فقط اتفاقی که درست روبه رویمان می افتد را می بینیم. این هم از نظر لفظی و هم استعاری صدق می کند: وقتی مضطرب هستیم یا استرس داریم، متوجه ایده هایی که در گوشه های ذهنمان است نمی شویم. اما برای به دست آوردن درک از یک مشکل، دقیقاً به همین ایده های پیرامونی نیاز پیدا می کنیم.
 
 برای جذابیت
 
لبخند خانم ها تاثیری جادویی بر همسرشان دارد و تاثیر آن حتی از ارتباط چشمی نیز بالاتر است. در یک تحقیق بر روی نحوه برخورد آقایان با خانم ها را در یک بار بررسی کرد . وقتی زنی فقط ارتباط چشمی با همسرش برقرار می کرد، در ۲۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد. وقتی همان زن لبخندی را هم اضافه می کرد، در ۶۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد.
اما وقتی مردها به زنان لبخند می زنند، تاثیر آن جادوییت کمتری دارد. با اینکه لبخند زدن جذابیت خانم ها را برای آقایان بیشتر می کند اما بر عکس آن چندان صادق نیست.
 
 پنهان کردن فکر
 
روانشناسان در گذشته تصور می کردند که یک لبخند واقعی هیچ وقت دروغ نمی گوید. لبخند های دروغین و مصنوعی فقط دهان را درگیر می کند درحالی که لبخندهای واقعی به چشم ها نیز می رسد.
 
 برای پول درآوردن
 
اقتصاد دانان نیز ارزش لبخند را دریافته اند، اما آیا لبخند می تواند واقعاً برایمان پول ساز باشد؟ تید و لوکارد Tidd and Lockard در سال ۱۹۷۶ در تحقیق خود دریافتند که مستخدم هایی که لبخند می زنند انعام بیشتری دریافت می کنند.
بطور کلی تر افرادی که در صنایع خدماتی هستند، مثل مهمانداران هواپیما یا آنها که در بخش سرگرمی و میهمان نوازی هستند، برای لبخند زدن به مشتریان خود پول می گیرند. اما مراقب باشید. تضاد مداوم بین آنچه واقعاً احساس می شود و آنچه نشان داده می شود می تواند موجب خستگی فرد و فرسودگی شغلی شود.
 
 لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند
 
یکی از ساده ترین لذت های زندگی که معمولاً به خاطر خودکار بودن آن دیده نمی شود زمانی است که به کسی لبخند می زنید و او در جواب به شما لبخند می زند.
اما همانطور که ممکن است متوجه شده باشید همه آدمها در جواب یک لبخند، لبخند نمی زنند. هینز و توم هاو (Hinsz and Tomhave) در سال ۱۹۹۱ در تحقیق خود بررسی کردند که چه نسبت از افراد لبخند را با لبخند جواب می دهند. نتایج آنها نشان داد که حدود ۵۰% از افراد اینگونه رفتار می کنند. درمقایسه معمولاً هیچکس اخم را با اخم جواب نمی دهد.

ثروت شادی نمی آورد

ثروت شادی نمی آورد

 
روانشناسی-داشتن زندگی شاد حق همه انسان هاست. روان شناسان بر این باورند شاد بودن یکی از بزرگ ترین مبارزات انسان در صحنه زندگی است. شادمانی و خرسندی در افراد به فاکتورهایی در جامعه و خانواده بستگی دارد، از این رو برخی از متخصصان بر این باورند که شادمانی یک حالت ذاتی و خدادادی نیست بلکه مهارتی است که افراد در طول زندگی باید آن را بیاموزند.
 
در زمینه شاد زیستن، رموز آن و ویژگی افراد شاد با دکتر بهروز بیرشک، عضو هیات موسس انجمن روان شناسان و مشاوران و دانشگاه علوم پزشکی گفت وگو کرده ایم که در زیر می خوانید.
 
● مسیرهای شاد زیستن
 
دکتر بهروز بیرشک در زمینه جدولی که هرساله میانگین شادی و شادمانی را در کشورهای مختلف جهان محاسبه می کند، می گوید: «رتبه ایران در این جدول رتبه چندان خوبی نیست و به نوعی پایین تر از میانگین شادمانی و شاد زیستن در جهان است.» «مارتین سلیگمن» روان شناس معروف از دهه ۹۰ میلادی به بعد روان شناسی را مورد نقد قرار داد. وی معتقد بود چرا هر زمانی که صحبت از روان شناسی می شود از اختلالات و مشکلات صحبت به میان می آید و از مباحث مثبت حرفی زده نمی شود. وی جزو نخستین کسانی بود که روان شناسی مثبت نگر را مطرح کرد و شاد زیستن را در این نوع روان شناسی جای داد. وی شادی را رسیدن به شناسایی و شناخت رشد توانایی هایی که فرد در رابطه با زندگی و افراد داشته باشد که برایش شادمانی را به ارمغان می آورد، می داند. این استاد دانشگاه مسیرهای مختلف شادمانی را این گونه برشمرده است: «مسیر دلپذیری که شامل تجربه هیجانات جالب در گذشته انسان هاست. مسیر نشاط و لذت، آنچه که فرد را در زمان حال خوشحال می کند و مسیر خوش بینی و امید که به آینده مربوط می شود.» وی در پاسخ به اینکه آیا شاد بودن ذاتی است یا اکتسابی، اظهار داشت: «برخی از روان شناسان معتقدند شاد بودن پیام های ژنتیکی دارد و در مقابل عده ای اعتقادشان بر این است که محیط در شاد بودن فرد نقش دارد. اما اگر بخواهیم پاسخ کلی در این زمینه ارایه دهیم، باید گفت شاد بودن فرد تلفیقی از محیط و ژنتیک است.»
 
● رابطه رفاه مالی با شاد زیستن
 
دکتر بیرشک معتقد است تغییر در وضعیت مالی و اقتصادی یا رفاه مالی در یک مقطع زمانی موجب شادمانی می شود اما از آنجا که خیلی زود این وضعیت عادی می شود شادی هم زودگذر است. آنچه بیشتر از همه موجب شاد زیستن افراد به صورت جهانشمول می شود، استفاده از حداکثر امکانات رفاه اجتماعی است که دربردارنده امنیت اقتصادی، مالی، بهداشتی و آموزشی است: «ما در بررسی جداول و آمارها می بینیم که مردم کشورهای اسکاندیناوی به دلیل استفاده از حداکثر امکانات در همه زمینه ها شادترین افراد جهان هستند در حالی که در کشوری مثل آمریکا که از رفاه مالی بیشتری نسبت به اسکاندیناویایی ها برخوردار است، میزان شادی افراد کمتر است در نتیجه باید گفت مردم کشورهای ثروتمند لزوما شادتر نیستند. مثلا مردم در کشور فقیری چون هندوستان از شادترین افراد هستند که این امر حتی در فیلم هایشان به وضوح دیده می شود.»عضو هیات علمی انجمن روان شناسان و مشاوران معتقد است: «یکی از موارد دیگری که منجر به شاد شدن افراد در کشورهای مختلف می شود این است که دولت ها سعی می کنند موقعیت ها و بهانه هایی را به وجود آورند که مردم شان شاد باشند. مانند فعالیت های همگانی مانند موسیقی، سرگرمی، کارناوال ها و... .» بیرشک بر این باور است که شاد زیستن مردم با دو مورد رابطه تنگاتنگ و جدایی ناپذیری دارد که یکی اعتماد به نفس است و دیگری شادی. وی در زمینه اعتماد به نفس بیان داشت: «تا زمانی که اعتماد به نفس درونی نباشد و بیرونی باشد یعنی فرد با خود بگوید من اعتماد به نفسم را از دیگران می گیرم، هنگامی که این محرک ها را از بیرون نداشته باشد اعتماد به نفسش شکننده و موقتی است. حتی در مورد شادی هم این زمینه صدق می کند. شادی های غیردرونی زودگذر و موقت است مانند موفقیت شغلی که اولش برای فرد شادی بخش است اما پس از مدتی عادی و دچار روزمرگی می شود. شادی زمانی لذت بخش است که از درون فرد نشأت بگیرد.»

از استرس هایتان حرف بزنید

از استرس هایتان حرف بزنید
 

 سلامت نیوز : برای کاهش استرس و مقابله آ‌ن حتما از استرس هایتان با اطرافیان صحبت کنید.

 به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ مبارزه با استرس از مهم ترین کارهایی است که موجب می شود از گذران عمر بهره ببرید.

1- از استرس هایتان حرف بزنید
 با یک فرد صبور و رازدار و یک دوست واقعی مشکلات خود را بازگو کنید تا وزن آنها را کم کنید، علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان راجلوی کسی بازمی کنید، او هم از مشکلاتش با شما حرف می زند و متوجه می شوید که در این دنیا، تنها شما نیستید که مشکل دارید و این یعنی آرامش.

2- فقط به زمان حال فکر کنید
 گذشته و آینده تان را خیلی جدی نگرید
 اصلا به کوتاهی های که هر گذشته در حق خودتان کرده اید فکر نکنید.

3- ترس ازحوادث از خود آن چیز سخت تر و دردناک تر است.

4- به خودتان استراحت بدهید
 گاه کمی تنهایی، کمی بچگی کردن یا هر چیزی که شاید دوست داشته باشید که بتواند از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را فراموش کنید.

5- ورزش دشمن استرس است
 هر نوع ورزش یا نرمشی که دوست دارید و با بدن شما هماهنگی دارد می تواند  استرس را از جسم و روحتان دور کند.

6-واقع بین باشید
 بشتر استرس افراد به این دلیل است که روی افکار خود کنترل ندارند.

7-زندگی، میدان مسابقه اسب دوانی نیست
 خودتان را دایم با دیگران مقایسه نکنید، مقایسه کردن و رقابت پیشگی استرس زا است.
 زندگی ساده تر از چیزی است که تنها فکرش را می کنید
 پس هیچ دو نفری لزوما نباید مثل هم باشند خودتان باشید.

8-از مواجهه شدن با عوامل ترس زا هراس نداشته باشید. ترس، تولید استرس می کند.
 وقتی به هر علت یا بیماری دچار درد می شوید از مراجعه به پزشک نهراسید یا مثلا وقتی باید به دندان پزشک بروید در واقع نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس و درد است.

9- خوب بخورید و بخوابید، شعارتان ( بی خیال دنیا) باشد
 فردی که درست نخوابد و خوب نخورد، مغزش درست کار نمی کند آدم وقتی گرسنه و خسته است یک وزنه یک کیلویی را هم نمی تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کلیویی!!!

10- بخندید (بخندید)
 همه مشکل دارند
 یاد بگیرید به مشکلات دنیا بخندید.

شخصیت سالم یعنی چه شخصیتی؟

شخصیت سالم یعنی چه شخصیتی؟


 شخصیت سالم یعنی چه؟

 داشتن هر ویژگی‌ شخصیتی، تا زمانی که باعث آسیب به خود فرد و آزار دیگران نشود، به هیچ‌وجه بیماری محسوب نمی‌شود...

 برخی، هنگام معاشرت با دیگران، ذهنیت‌های مختلفی درباره آنها پیدا می‌کنند؛ مثلا می‌گویند فلانی چقدر بدبین است، چقدر زود عصبانی می‌شود یا اصلا آدم مرموزی نیست و ظاهر و باطنش یکی است.

 بیان این ذهنیت‌ها ممکن است باعث شود فرد مقابل دریابد چگونه شخصیتی دارد و ویژگی یک شخصیت سالم چگونه است. دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان‌پزشک و استاد روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در گفت‌وگو با «سلامت» درباره شخصیت و انواع آن بیشتر برایمان توضیح داده‌اند.

 به الگوهای بارز رفتاری در پاسخ به تجربه‌های درونی ذهنی یا تجربه‌هایی که در مورد جهان خارج داریم، «شخصیت» گفته می‌شود. به این ترتیب انسان‌ها از لحاظ رفتاری، عقیدتی، سلیقه‌ای و دیدگاه با یکدیگر متفاوت می‌‌شوند و هر یک ویژگی‌های شخصیتی خاص خودشان را پیدا می‌کنند؛

 یعنی نوع لباس پوشیدن، آداب و رسوم و روابط اجتماعی هر فردی با دیگری تفاوت دارد اما این ویژگی‌های شخصیتی در بیشتر مردم هر جامعه‌ای نزدیک به هم و به‌گونه‌ای است که تفاوت‌ها چندان به چشم نمی‌آیند. معمولا همه افراد یک جامعه، این تفاوت‌های اندک را می‌پذیرند و با معیارهای طبیعی جامعه هماهنگ است.

 اگر بخواهیم انسان‌ها را در یک طیف گسترده بررسی کنیم، باید افراد سالم را در یک سر طیف و ناسالم‌ها را در سر دیگر طیف بگنجانیم. اما ویژگی‌هایی وجود دارند که به سر طیف سالم نزدیک‌تر هستند و ما نیز آنها را سالم می‌دانیم.

 سلامت: لطفا درباره این ویژگی‌ها برایمان بگویید.

1. برخی انسان‌ها درون‌گرا هستند. این گروه به خیلی از مسایل بدبین و گوشه‌گیرند، به راحتی به دیگران اعتماد نمی‌کنند، هنگام بحث‌ و پیشامدها زود عصبانی می‌شوند و پرخاش می‌کنند، مسوولیت‌پذیر نیستند.، به وفاداری دیگران تردید دارند و به‌طور کلی در جامعه به آدم‌های خشک و جدی معروفند. برخی از آنها خرافاتی هم هستند و به جادو و فال و رمالی اعتقاد دارند.

2. برخی افراد خصوصیات برون‌گرایی دارند؛ بیشتر تمایل دارند حرف بزنند و هرچه بیشتر خود را نمایش دهند، ظاهر هیجانی دارند و گاهی طوری لباس می‌پوشند که غیرعادی جلوه می‌کنند. آنها علاقه دارند حد و مرزها را بشکنند و از این کار نیز هیچ ابایی ندارند. ممکن است رفتارهای خشنی از خود نشان ‌دهند و قانون را هم زیر پا بگذارند و از این کار لذت می‌برند.

3. انسان‌های مضطرب، اصلا آدم‌های راحت و آرامی نیستند و دوست دارند بیش‌ازحد در کارشان نظم وجود داشته باشد. شاید افکار خیال‌پردازانه نداشته باشند و گوشه‌گیر هم نباشند، اما زیاد با دیگران نمی‌جوشند و رفتارهای اجتماعی خیلی خوبی هم از خود نشان نمی‌دهند و تعاملات اجتماعی‌شان دچار مشکل است. وسواسی‌ها نیز به این گروه تعلق دارند و افراد وسواسی اصولا کمال‌گرا هستند و با قانون همه یا هیچ زندگی می‌کنند. به طور کلی مضطرب‌ها و وسواسی‌ها، در روابط با دیگران نرم نیستند. بی‌قراری، یکدندگی و لجاجت از خصوصیات بارز آنهاست و قصد دارند برای هر موضوعی دلیل‌تراشی کنند و توجیه عقلانی داشته باشند. اهل مزاح و شوخی نیستند و دیگران نیز به سختی می‌توانند با آنها سازش کنند.

 سلامت: همه ما انسان‌ها در این 3 گروه قرار می‌گیریم؟

 نه، ویژگی‌های شخصیتی دیگری نیز داریم که در این 3 گروه جای نمی‌گیرند؛ مثلا افراد وابسته نمی‌توانند مستقل عمل کنند و همیشه سعی دارند به کمک دیگران مطرح شوند و اصلا اعتماد‌به‌نفس ندارند. بعضی دیگر خیلی مطیع هستند و اغلب سعی دارند دل دیگران را به دست آورند و برای رسیدن به هدف تملق می‌کنند. بعضی از افراد نیز همیشه ناراحت هستند. این افراد افسرده نیستند و علایم افسردگی ندارند ولی خلق پایینی دارند و از آن نیز لذت می‌برند و این حالت برایشان به صورت یک عادت درآمده است.

سلامت: اصلا شخصیت ما چگونه شکل می‌گیرد و چرا بعضی از این ویژگی‌ها را پیدا می‌کنیم؟

 این یک مبحث سبب‌شناسی است؛ در باب چگونگی شکل‌گیری شخصیت و عوامل تاثیرگذار تاکنون نظریه‌های متفاوتی داده شده است؛ اینکه ژن‌ها در این مورد نقش دارند یا نه هنوز به درستی قابل اثبات نیست اما عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و آداب و رسوم جامعه، در شکل‌گیری شخصیت تاثیر زیادی دارد.

سلامت: این ویژگی‌ها می‌توانند در موفقیت انسان‌ها نقش داشته باشند؟
 هر کدام از ویژگی‌هایی که نام بردم، به میزان کم می‌توانند نقش بسیار مفیدی در افراد جامعه داشته باشند. وجود کمی خودشیفتگی، کمی اضطراب و وسواس یا سایر صفت‌ها حتی می‌تواند باعث موفقیت انسان شود، اما همان‌طور که می‌دانیم، اختلال شخصیت نمایشی، نوعی از ناهنجاری‌های روان‌شناختی است. اینکه انسان همیشه سعی کند خود را مطرح کند و به رخ دیگران بکشد، اصلا کار صحیحی نیست اما اگر به فکر ظاهر خود نباشد و به نظر دیگران در مورد شکل و ظاهرش اهمیت ندهد، او را به سوی شلختگی پیش می‌برد و این حرکت غیراجتماعی است. ویژگی‌های شخصیتی اگر باعث آسیب رساندن به خود فرد و آزار دیگران نشوند، به هیچ‌وجه بیماری محسوب نمی‌شوند. داشتن همه ویژگی‌ها به میزان اندک کاملا طبیعی است.

روانشناسی از روی لباس

روانشناسی از روی لباس
 


بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.
 
 
لباس های تنگ: افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند. همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.
 
لباس های گشاد: افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند.
 
لباس های تیره: افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند به ندرت عصبانی می شوند و و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.
 

لباس های روشن: افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند. افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند.
 
سبز:انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.
 
آبی:اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند . آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.
 
مشکی:بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.
 
قهوه ای:این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.
 
خاکستری:انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش می گردند .آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.
 
سفید:افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.
 
رنگهای روشن:انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد.