گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

طناب یا خدا!

طناب یا خدا!

کوهنوردی می‌خواست از بلندترین کوه بالا برود...

او پس از سالها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.

شب، بلندی های کوه را تماماً در برگرفته بود  و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود  و ابر روی ماه و ستاره ها را پوشانده بود...

همانطور که از کوه بالا می رفت، چند قدم مانده به قله کوه، پایش لیز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد، از کوه پرت شد...

در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود می گرفت...

همچنان سقوط می کرد و در آن لحظات ترس عظیم، همه رویدادهای خوب و بد زندگی به یادش آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است...

ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش میان آسمان و زمین معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظه ی سکون برایش چاره ای نمانده جز آن که فریاد بکشد:

" خدایا کمکم کن"

ناگهان صدایی پر طنین که از آسمان شنیده می شد، جواب داد:

" از من چه می خواهی؟ "

- ای خدا نجاتم بده!

- واقعاً باور داری که من می توانم تو را نجات بدهم؟

- البته که باور دارم.

- اگر باور داری، طنابی که به کمرت بسته است  را پاره کن!!!

یک لحظه سکوت... و مرد تصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.....

چند روز بعد در خبرها آمد: یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کردند. بدنش از یک طناب آویزان بود و با دستهایش محکم طناب را گرفته بود.

او فقط یک متر با زمین فاصله داشت!

کنار آشنایی تو آشیانه میکنم ... فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم

کنار آشنایی تو آشیانه میکنم ... فضای آشیانه را پر از ترانه میکنم کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای ؟ و من برای زندگی تو را بهانه

دختـری با مادرش در رختخواب درد و دل می کرد با چشمی پر

دختـری با مادرش در رختخواب                     درد و دل می کرد با چشمی پر ز آب

گفت مادر حالم اصلا ً خوب نیست                    زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم                       روی دستت باد کردم مادرم

سن من از 26 افزون شده                دل میان سینه غرق خون شده

هیچکس مجنون این لیلی نشد                       شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته                 بوی ترشی خانه را برداشته

مادرش چون حرف دختر را شنفت                 خنده بر لب آمدش آهسته گفت

دخترم بخت تو هم وا می شود                       غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن                      این همه شوهر یکی را تور کن

گفت دختر: مادر محبوب من             ای رفیق مهربان و خوب من

گفته ام با دوستانم بارها                  من بدم می آید از این کارها

در خیابان یا میان کوچه ها              سر به زیر و با وقارم هر کجا

کی نگاهی می کنم بر یک پسر                       مغز یابو خورده ام یا مغز خر؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر                  با سعید و یاسر و ایضا ً صفر

با سه تا شان رفته بودیم سینما                      بگذریم از ما بقیه ماجرا

یک سری، هم صحبت یاسر شدم                    او خرم کرد، آخرش عاشق شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید                     قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج قلی اصغر شله                       یک زمانی عاشق من شد بله

بعد هوتن یار من فرهاد بود              البته وسواسی و حساس بود

بعد از این وسواسی پر ادعا              شد رفیقم خان داداش المیرا

بعد او هم عاشق مانی شدم               بعد مانی عاشق هانی شدم

بعد هانی عاشق نادر شدم                 بعد نادر عاشق ناصر شدم

مادرش آمد میان حرف او                گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو

گرچه من هم در زمان دختری                       روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آنکه تو را باشد پدر            دل نمی دادم به هر کس این قدر

خاک عالم بر سرت، خیلی بدی                      واقعا ً که پــوز مـــادر را زدی!

روزی ز فرط مستی، پرسیدمش خدا را-- ما انقلاب کردیم یا انقلاب مارا

روزی ز فرط مستی، پرسیدمش خدا را-- ما انقلاب کردیم یا انقلاب مارا؟-- پاسخ بداد جانا، غافل بسی نشستی-- محمود و پیروانش کردند هر دوتارا =))

+++

عشق با روح شقایق زیباست عشق باحسرت عاشق زیباست عشق با نبض دقایق زیباست عشق با زهر حقایق زیباست عشق با در حسرت دیدار تو بودن زیباست

علایم مصرف مواد مخدر :

علایم مصرف مواد مخدر :

ـ سرخوشی ـ گیجی ـ اختلال عملکرد روانی ـ کاهش تنفس ـ تنگ شدن مردمک چشم ـ تهوع و استفراغ

علائم مسمومیت با مواد مخدر :

ـ تنفس کم عمق

                                                                                                          

ـ مردمک های خیلی کوچک (ته سنجاقی)

ـ پوست سرد

ـ تشنج ـ اغما

ـ مرگ

<< عشق را شما چگونه تفسیر می کنید؟ >>

<< عشق را شما چگونه تفسیر می کنید؟ >>

-++++++++++++++++++++++++++++++++++++++-

Once a Girl when having a conversation with her lover, asked

یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید

Why do you like me..? Why do you love me?

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

I can't tell the reason... but I really like you

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم

You can't even tell me the reason... how can you say you like me?

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟

How can you say you love me?

چطور میتونی بگی عاشقمی؟

I really don't know the reason, but I can prove that I love U

من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم

Proof ? No! I want you to tell me the reason

ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,

باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

because your voice is sweet,

صدات گرم و خواستنیه،

because you are caring,

همیشه بهم اهمیت میدی،

because you are loving,

دوست داشتنی هستی،

because you are thoughtful,

با ملاحظه هستی،

because of your smile,

بخاطر لبخندت،

The Girl felt very satisfied with the lover's answer

دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma

متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت

The Guy then placed a letter by her side

پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون

Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?

عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

No! Therefore I cannot love you

نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you

گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

Because of your smile, because of your movements that I love you

گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم

Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you

اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore

اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

Does love need a reason?

عشق دلیل میخواد؟

NO! Therefore!!

نه!معلومه که نه!!

I Still LOVE YOU...

پس من هنوز هم عاشقتم

True love never dies for it is lust that fades away

عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away

این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره

Immature love says: "I love you because I need you"

"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

Mature love says "I need you because I love you"

"ولی عشق کامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم

"Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"

"سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه"