گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

دنیای کودکی

داشتم دنبال کتاب کنکورهای داداشم میگشتم که مامان گفت گذاشتم تو زیر زمین اونجا گذاشتمشون.
منم این کارتون بگرد اون کارتونو بگرد رسیدم به در گنجه گفتم شاید اینجا باشه به محضه اینکه در گنجه رو باز کردم یک کامیون گرد و خاک رو م ریخت تازه شهر بازی عنکبوتها هم اونجا راه افتاده بود. وقتی گردو غبار خوابید دنیای به رو باز شد دنیای متفاوت از دنیای حال ،دنیای کودکی ،من به گنجینه اسباب بازیای کودگی خودم دست پیدا کرده بودم اسباب بازیهای که که هرکدوم واسه خودشون باز دنیایی از خاطرات کودکی هستن . دو زانو نشستم رو زمین و همه اسباب بازی ها رو گذاشتم بیرون وای خدای من یک موتور اونجا بود اونی که آقا جون تو 7 سالگی بابت شاگرد اول شدنم به من داده بود یکه دونه هلی کوپتر هم که داداش مهدی اونو با دوچرخش له کرد اونجا بود یادمه همون روز لب به غذا نزدم تا اینکه مامان یکی دیگشو واسم خرید یه دونه شمشیر چوبی که دیگه الان اثری ازش نمونده اون عروسکهایی که خاله جون قبل از به دنیا اومدن واسم گرفته بود چون همه فکر میکردن من یه دخترم برداشتم . خوبه که هر چند وقت سری بزنی به دنیای کودکی دنیای بدون غم بدون تهدید دنیای بدون هیچ گونه مسئولیتی دنیایی که یواش یواش میاد و یواش یواش میره دیگه هیچی هم ازش باقی نمیمونه بیاین نزاریم دنیا ما رو از اصل خودمون که همون کودک معصوم چند سال پیش هستیم از ما بگیره ما هنوز کودکیم اما جای اسلحه چوبی و عروسک پارچه ای حالا کاغذ قلم گرفتیم دستمون یکی دانشجویه یکی معلم یکی پرستار یکی مادر شده و یکی دیگه تو اداره داره کار مینه اینا همش بهانست برای دیواری بین ما و کودکی ما ما همون بچه ایم اما

(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد