گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

اندوهم

هنگامی که اندوهم به دنیا امد از او پرستاری کردم و با مهر و ملاطفت نگاهش داشتم اندوه من مانند همه ی چیز های زنده بالا گرفت و نیرومند و زیبا شد و سر شار از شادی های شگرف من و اندوهم به یکدیگر مهر می ورزیدیم و جهان گرداگردمان را دوست می داشتیم زیرا که اندوه دل مهربانی داشت و دل من هم از اندوه زیبا شده بود هر گاه من و اندوهم با هم سخن می گفتیم روز هامان پرواز می کردند و شب هامان اکنده از رویا بودند زیرا که اندوه زبان گویا داشت و زبان من هم از اندوه گویا شده بود هر گاه من و اندوهم با هم اواز می خواندیم همسایگان ما کنار پنجره می نشستند و گوش می دادند زیرا که اواز های ما مانند دریا ژرف بود و اهنگ هامان پر از یاد های شگرف هر گاه من و اندوهم با هم راه می رفتیم مردمان ما را با چشم های مهربان می نگریستند و با کلمات بسیار شیرین با هم نجوا می کردند.بودند کسانی که از دیدن ما غبطه می خوردند زیرا که اندوه چیز گران مایه ای بود و من از داشتن وی سر فراز بودم"ولی اندوه من مرد چنان که همه ی چیز های زنده می میرند"و من تنها مانده ام که با خود سخن بگویم و با خود بیاندیشم اکنون هر گاه که سخن می گویم سخنانم به گوشم سنگین می اید هر گاه اواز می خوانم همسایگانم برای شنیدن نمی ایند فقط.. در خواب صداهایی می شنوم که با دلسوزی می گویند:"ببینید این خفته همان است که اندوهش مرده است دیروز، امروز و فردا به دوست خود گفتم: به او بنگر چگونه بر دستهای دوست تکیه زده است در حالی که دیروز بر دستهای من تکیه زده بود؟
گفت: فردا نیز بر دستان من تکیه خواهد زد.
گفتم: به او بنگر چگونه در کنار دوست نشسته است در حالی که دیروز در کنار من بود؟!
گفت: فردا نیز در کنار من خواهد نشست.
گفتم: به او بنگر چگونه از جام او می نوشد در حالی که دیروز از جام من می نوشید؟!
گفت: فردا نیز از جام من خواهد نوشید.
گفتم: به او بنگر چگونه عاشقانه به او می نگرد در حالی که دیروز با چشمانش مرا سیراب میکرد؟!
گفت: فردا نیز مرا سیراب خواهد کرد.
گفتم: به آواز او گوش فرا ده چگونه در گوش او عاشقانه می خواند در حالی که دیروز آن را بر گوش من می نواخت؟!
گفت: فردا نیز در گوش من خواهد نواخت.
گفتم: به او بنگر چگونه او را می بوسد در حالی که دیروز مرا می بوسید؟!
گفت:فردا نیز مرا خواهد بوسید.
گفتم: چه زن عجیبی است!
گفت: آری! زندگی دنیوی همچون زن است. مردم مالک همه ی زمین اند!
او همچون مرگ بر همه ی مردم غلبه می کند و مانند ابدیت همه ی مردم را فرا می گیرد!!

((( ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم!!!. )))
((( نه اینجا! نه آنجا! درپی جایی برای زیستن! )))
(((آرزو می کنم برای همه که فقط یک آرزو در دلتان باقی بماند.)))
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد