پشت پنجره نشسته بود و داشت فکر می کرد چقدر این پسره موتورسوار خوش تیپه و چقدر لباس و کلاه کاسکت آخرین طراحی شرکت نایک بهش می یاد و جذابیتش را به نهایت رسانده. دیگه از عینک آفتابی دودی رنگش نگو و نپرس. خودش رو روی ترک موتور پسر مجسم کرد. موتور با سرعت باد در حرکت بود و چه کیفی داشت. موهای بلندش در باد به رقص دراومده بود... با صدای وهم انگیزی رویای عروسک باربی پاره شد. پسر 5-6 ساله ای عروسک موتورسوارش را روی میز سر داده بود. عروسک موتور سوار از بالای میز با صدای بلندی به زمین خورد
((( ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم!!!. )))
((( نه اینجا! نه آنجا! درپی جایی برای زیستن! )))
(((زندگی بدون دوستی مثل رزی بدون شبنم است)))
(((آرزو می کنم برای همه که فقط یک آرزو در دلتان باقی بماند.)))
(((عاشق کوچولو نظربده با تشکر از عشق شما فقط عشق تو ، آره !!!. )))