گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

تعریف مد:

تعریف مد:

 

کشش بیش از معمول صدا در حروف مدی را مد گویند.

انواع مد:

مد را از جهات گوناگون تقسیم بندی کرده اند ولی در مرحله ی اول می توان مد را از لحاظ نوع به دو دسته تقسیم کرد:

مد طبیعی و مد عارضی و درحقیقت مد عارضی ست که مورد بحث علم تجوید در مبحث مد است

مد طبیعی:که به آن مد اصلی هم گفته شده است و به مد فرعی نیز مشهور است ، همان میزان کششی است که در حروف مدی به طور طبیعی دیده می شود بطوری که جزو ذات آن حرف مدی ست و حرف مدی یا صدای کشیده بدون این مد شکل نمی گیرد لذا به آن مد ذاتی هم گفته اند.(البته در مورد هاء ضمیر این مدنوعی مد عارضی ست) و اقسامی هم برای آن ذکر شده است که تاثیری در میزان کشش مد ندارد و مد  به اندازه ی طبیعی، یعنی کشش صدای معمولی حرف مدی ست.اقسام مد طبیعی عبارتند از:

1- مد حروف مدی در حالت معمولی

2- مد بدل. در صورتی ست که حرف مد بعد از همزه بیایدمثل : (  آمن _ أوتینا _ إیماناً ) .

3- مد صله ی کوتاه (مد اشباع)و آن مدی ست که هاء ضمیر مکسور یا مضموم وقتی بین دو متحرک واقع شود به خود می گیردمثل : ( قال لَهُ صَاحبه  _انّهُ بعبادِهِ خَبیر بَصیر ) . ولی اگر ما قبل  یا ما بعد هاء ضمیر ساکن باشد مد نمی گیرد مگر در کلمه ی فیه مهاناً که فیهی مُهانا خوانده می شود. در ( وإن تَشکُروا یَرضَهُ لَکُم ) با اینکه هردو طرف هاء ضمیر متحرک است به قصر خوانده شده است.

4- مد طبیعی حرفی: مدی که در الف مدی حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها دو حرفی باشد، دیده می شود مثل طه که طا ها خوانده می شود یا  حروف (ها و یا) در کهیعص

5- مد العوض: منظور مد الف مدی ست که در اثر وقف به جای تنوین آمده است مثل : ( سَبیلا ) بدل (سبیلاً )

6- مد تمکین: در صورتی ست که یاء مدی قبل از یاء متحرکه بیاید مثل : ( الذی یُوعَدُون ) ،همچنین واو مدی که قبل از واو متحرکه بیایدمثل : ( آمنوا وعملوا الصّالحات ) و و نیز یاء مدی که بعداز آن یاء مشدد بیایدمثل : ( حیٌـیـتم )

مد عارضی (فرعی)

مد عارضی: در اصل همان مدی ست که مورد نظر ماست و منظور کشش بیش از معمول حروف مدی ست. که تقسیم بندی های دیگر همگی مربوط به مد عارضی ست.

نکته: مد،چه طبیعی و چه عارضی، از ویژگی های خاص صداهای کشیده یا همان حروف مدی ست و بقیه ی حروف در قرائت قرآن مد نمی گیرند واگر گفته می شود مثلا هاء ضمیر درحالت اشباع نوعی مد می گیرد در حقیقت صدای کوتاه آن به صدای کشیده تبدیل شده است .

نکته دوم: در بعضی از کتب تجویداز مد سکون عارضی به عنوان مد عارضی نام برده شده که در اصل یکی از انواع مد های عارضی تقسیم بندی ماست که در باره ی آن توضیح خواهیم داد.ما طبق نظر مشهور هرنوع کشش بیش از معمول حروف مدی را-که قائدتا سبب دارد مد عارضی گرفتیم.

 

تقسیم بندی مد عارضی:

معمولا بر اساس سبب مد و میزان کشش آن ، مد را تقسیم بندی می کنند.و سبب مد می تواند سه چیز باشد همزه سکون و تشدید(در حقیقت دو سبب برای مد وجود دارد چون تشدید هم  در حرف اول سکون دارد ولی به علت تفاوت در میزان کشش، این دو سبب را جدا دانسته اند

اگر سبب مد همزه باشد دو نوع مد می تواند شکل بگیرد:

مد متصل: و آن وقتی ست که حرف مدی و سبب آن که همزه باشد هردو در یک کلمه قرار داشته باشند. سَماء

مد منفصل:اگر حرف مدی در آخر یک کلمه و سبب مد (همزه) در اول کلمه ی بعد باشد مد منفصل نامیده می شود.به این مد مد جایز یا مستحب نیز می گویند. مَااَنزَلَ

 

اگر سبب مد سکون باشد:

مدی که سبب آن  سکون است نیز بر دو نوع است لازم و عارض.

مد سکون لازم: یعنی سکون بعد از آن دائمی ست و در اثر وقف پدید نیامده است واین در حروف مقطعه ی قرآن است.در اصل حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها سه حرفی باشد(یعنی نام آنها سه حرفی باشد) مد می گیرند(به این مد، مد سکون لازم حرفی یا مُظهر حرفی نیز گفته شده است) مثل لام و میم در الم

مد سکون عارضی: اگر سبب مد که سکون است در اثر وقف باشد آن را مد سکون عارضی نامند چون سکون در اصل کلمه نبوده و به علت وقف حاصل شده است.این مد را نیز از جمله ی مد های جایز به حساب آورده اند.(به این مد، مد سکون عارض مُظهر نیز می گویند) یؤمنون(در حالت وقف)

مدی که سبب آن تشدید است: نیز بر دو قسم لازم و عارضی ست.که معمولا به آن مد تشدید لازم یا عارضی نمی گویند بلکه مشهور به مد لازم و مد عارض است..

 

مد لازم : مدی ست که سبب آن تشدیدی است که بعد از حرف مدی واقع شده و هردو در یک کلمه اند.(به این مد،مد سکون لازم مدغم کلمی نیز گفته شده است.مدغم به علت ادغامی که در حرف بعد از مد وجود دارد.)ضالّین، حاجّ

مد عارض: این نوع مد در روایت حفص نیامده است ولی منظور این است که حرف مد در یک کلمه و سبب آن که سکون است در اول کلمه ی بعد بیاید(به این مد، مد سکون عارض مدغم نیز می گویند) مثل قیل لََّهم که لام قیلَ در لام لَهُم ادغام شده و مشدد می شود و یاء قیلَ ناچار مد می گیرد و به این خاطر به آن مد عارض گفته اند که سبب مد که تشدید باشد ذاتی نبوده است.

 

میزان کشش مد:

ملاک مشهور در معیار کشش مد باز کردن یا بستن انگشتان است . ولی ما به دلایلی میزان کشش معمول در حرف مد را معیار سنجش طول مد قرار می دهیم.

در اصل مقدار کشش صدا در حروف مدی به اندازه ی دو حرکت کوتاه است مثلا طول دو فتحه به اندازه ی یک الف مدی ست با این مقدمه می توان میزان مد راچنین تعیین کرد

به طور کلی میزان کشش حروف مدی سه حالت دارد

1- قصر یعنی کشش طبیعی حروف مدی(به اندازه ی دو حرکت کوتاه)

2-توسط یعنی کشش صدا به اندازه ی دو حرف مدی (باز کردن یا بستن دو  انگشت)

3-طول یعنی کشش صوت به اندازه ی سه حرف مدی (بازکردن یا بستن سه انگشت)

4- مد که بسته به نوع مد میزان کشش از سه حرف مدی تا شش و یا هفت حرف مدی می باشد(در حقیقت اگر کشش صوت به قدر طول(سه حرف مدی) یا بیشتر باشد به آن مد می گویند. بعضی ها هم طول را مقوله ای جدا گانه حساب کرده و فقط کشش بیش از سه حرکت(سه حرف مدی ) را مد می خوانند.

 

میزان طول صدا درمد منفصل: میزان کشش به طول است یعنی به اندازه ی سه حرف مدی( یا باز کردن دو تا سه انگشت).البته بنا بر روایت حفص می توان این حالت را بدون مد و به قصر خواند ولی باید یکنواختی قرائت حفظ شود یعنی نمی توان در حین قرائت وقتی به موضع مد منفصل رسیدیم یک بار با مد  بخوانیم ودر جای دیگر به قصر تلاوت کنیم بلکه باید یک روش را بر گزید در روایت حفص مشهور این است که در قرائت های سریع و یا آنچه امروزه به ترتیل معروف است موارد مد منفصل را به قصر و بدون کشش  می خوانندو به همان مد طبیعی حروف مدی اکتفا می شود.مثل قرائت های ترتیل اکثر قراء مصری.و از طرفی وقتی قرائت به صورت تحقیق باشد که در ایران به صوت معروف است، مد های منفصل را نیز به اندازه ای که گفته شد می کشند.

میزان کشش صوت در مد متصل:میزان کشش در این مد به اندازه ی سه تا چهارحرف مدی ست(باز کردن سه تا چهار انگشت) این مد را باید حتما رعایت کرد به همین خاطر به آن مد واجب هم گفته اند.

میزان مد سکون لازم :یا میزان مد در حروف مقطعه در روایت حفص به اندازه ی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت است.

میزان مد سکون عارضی: جایز است به طول و توسط یا قصر خوانده شود ولی اگر به طول خوانده شد مشهور این است که بیش از سه حرف مدی(یعنی باز کردن سه انگشت) کشیده نشود.

میزان کشش صدا در مد لازم(مدی که سبب آن تشدید است) کشش صدای حرف مدی در این حالت نیز به اندازه ی مد حروف مقطعه است یعنی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت.

مد عارضی که سبب آن تشدید باشد در روایت حفص نیست با این حال میزان کشش در چنین مدی بنا بر قرائات مختلف به قصر توسط و مد است.

 

مد لفظی و مد معنوی:

تقسیم بندی دیگری برای مد نیز هست که بر اساس سبب مد می باشد یکی اینکه سبب مد لفظی باشد یعنی در عبارت آمده باشد مثل تمام مواردی که ذکر شد. ودیگر اینکه سبب مد معنوی باشد یعنی علتی از علل ذکر شده برای مد در کلام موجود نباشد ولی به علت مبالغه یا زیاده روی در نفی یا جهت تاکید،حرف مدی بیش از حد معمول کشیده شود که در روایت حفص چنین موردی نیامده است و این روش ابن کثیر مکی وحمزه ی کوفی ست مثلا الف مدی را در این کلمات با مد خوانده اند.لا جَرَمَ، لاتأکلواالرّبا

 

مد تعظیمی:

به مد جملاتی مثل لا اله الا الله و لا اله الا انت مد تعظیمی نیز گفته اند که به معنی تعظیم و تاکید بر اثبات وجود خدا و نفی خدایان باطل است.

 

مد در حروف لین :

منظور از حروف لین واو و یاء ساکن ماقبل مفتوح است.در اصل میزان کشش صدا ی این دو حرف در چنین حالتی در حد معمول است و یا به قول ابن جزری حتی کمتر از الف (در روایت حفص) یَوم الدّین. ولی اگر سبب مد بعد از این حروف بیاید(همزه یا سکون) به این حروف نیز دو تا سه الف مد داده می شود.خَوف، شَی ء.

 

اقسام چهار گانه ی مد در حروف لین:

نوع اول: همزه که سبب مد است در میان کلمه واقع شود که در این صورت حرف لین به قصر یعنی به اندازه ی یک الف کشیده می شود (ازرق به مد، طول وتوسط خوانده ولی طریقه ی اکثر قراء قصر است.مثل سَو ئَة اخیه، کَهَیئة الطّیر، لا تَیاَسُوا (اگر سبب مد بعد از حرف لین نباشد کشش آن کمتر از یک الف ولی بیشتر از یک حرکت کوتاه است یَومِ الدّین)

 

نوع دوم: همزه در آخر کلمه بیاید که در این حالت حرف لین به هر چهار حالت مد،طول،توسط و قصر خوانده شده است ولی طریقه ی اکثر قراء این است که در حالت وصل به قصر و در زمان وقف به یکی از سه حالت دیگر می خوانند.مثل سَوء، شَی ء

اگر حرف لین و همزه در دو کلمه واقع شود تمام قراء به قصر خوانده اند مانند  دخَلَو اِلی.

 

نوع سوم:آن است که سبب مد حرف لین سکون لازم(ذاتی) باشد که در این صورت حرف لین به مد، طول و یا توسط خوانده می شود(بعضی به قصر نیز جایز دانسته اند) مثل عین در کهیعص که عین یک حرف است ولی به صورت ملفوضی و به شکل سه حرف تلفظ می گردد و یاء ساکن ما قبل مفتوح لفظ عین حرف لین و سکون لازم مُظهر نون سبب مد آن است.

 

نوع چهارم: حالتی ست که سبب مد حرف لین سکون عارضی باشد. در این حالت نیز حرف لین به هر چهار شکل خوانده شده است ولی گفته اند اولی خواندن به توسط یا قصر است تا فرقی با قسم سوم داشته باشد.مثال ها: بَیع، اَجلَین،رَجُلَین.

که در حالت وقف این امر صورت می گیرد و در حالت وصل باید به قصر خوانده شود.

گفته اند میزان کشش صوت در حروف مدی نزد قراء سبعه از این قرار بوده: ابو عمرو به میزان دو الف،ابن عامر و کسائی به اندازه ی سه الف،عاصم به قدر چهار الف،همزه پنج الف و نافع و ابن کثیر تا هفت الف.

نمونه های دیگر تقسیم بندی مد:

 

تقسیم بندی دیگر:

مد منفصل یا جایز:سبب همزه ای که در آغاز کلمه ی بعد باشد

مد متصل یا واجب. سبب همزه است به طوری که با حرف مدی در یک کلمه باشند

 

مد لازم:سبب سکون است چه حرف ساکن سبب مد باشد چه تشدید .اگر سکون سبب مد باشد آن را سکون مُظهر و اگر تشدید سبب مد باشد آنرا سکون مدغم خوانند.

 

تقسیم بندی دیگر:

الف :أصلى:وهو المد الطبیعى الذى لا تقوم ذات حرف المد إلا بة ولا یتوقف على سبب من همزة أو بسکون نحو " نوحیها " ومقدارة حرکتان .

 

ب -فرعى : وهو الذى یتوقف على سبب من همزة أو سکون واقسامة أربعة :

1- متصل: وهو ماوقع بعدة الهمزة متصلا بة فى کلمة نحو" جاء - جىء - وقروء "  وحکمة الوجوب ومقدارة أربع حرکات او خمس .

2- منفصل :وهوماوقع بعدة الهمزة منفصل عنة فى کلمة أخرى نحو " یأیها - وفى أمها - وقولوآمنا " وحکمة الجواز ومقدارة أیضا اربع حرکات او خمس0

3- عارض: وهو الذی عرض فیة بعد حرف المد أو اللین سکون للوقوف نحو " نستعین - ومتاب والمفلحون - وبیت - وخوف " وحکمة الجواز ومقدارة حرکتان أو أربع أو ست 0

4-لازم : وهو قسمان :

 

1-لازم کلمى : وهو الذى أتى بعده سکون أصلى فى کلمتة ویسمى مثقلا إن أدغم الساکن فى غیرة نحو " الحاقة " ومخففا إن لم یدغم نحو " آلآن " .

 

2-لازم حرفى : وهوالذى أتى بعده سکون فى حرف هجاؤه ثلاثة أحرف أو سطها حرف مد أو لین وحروفة ثمانیة فى فواتح السور جمعها بعضهم فى قولة " نقص عسلکم " ویسمى أیضا مثقلا إذا أدغم ثالثة نحو لام من " آلم " ومخففا إذا لم یدغم نحو " میم من " آلم وحم " وحکم کل من القسمین بنوعیة الوجوب ومقداره ست حرکات على الراجح إلا العین من فاتحتی مریم والشورى ففیها المد بقدر ست وأربع ومقدار الحرکة قدر رفع الإصبع أو وضعة0

 

الاول کلمى مثقل :-    وهو کلمة وجد فیها بعد حرف المد ساکن مشدد مثل اتحاجون .

 

الثانى کلمى مخفف :-  وهو کلمه وجد فیها بعد حرف المد ساکن مخفف مثل الآن موضعى یونس ولا ثالث لهما .

 

الثالث حرفى مثقل :-   وهو حرف ثلاثىالنطق فى فواتح السور أدغم آخره فیما بعده مثل لام من ألم .

 

الرابع حرفی مخفف :- وهو حرف ثلاثى النطق فى فواتح السور لم یدغم فى غیره مثل ق ولام من الر

 

 

 

درصد از جوانان در پیروی از مدل پوشش تحت تأثیر دیگران هستند26

براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.

براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.

بر اساس این نظرسنجی، بخش عوامل موثر در انتخاب مدل پوشش و آرایش نشان می‌دهد که در انتخاب مدل پوشش و آرایش به ترتیب علاقه شخصی، مادر، همسر و پدر قرار دارد. همچنین از دیگر عوامل تأثیرگذار در گزینش مدل پوشش و آرایش افراد سن، وضع تاهل و تحصیلات است.

برطبق این گزارش، انتخاب مدل پوشش و آرایش گروه‌های سنی ۱۵-۲۹، مجردها و متاهل‌ها و افراد با تحصیلات مختلف بیشتر تحت تاثیر علاقه شخصی خود هستند و در درجات بعدی مادر، پدر و همسر قرار دارند.

بر اساس این نظرسنجی، گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ ، مجردان و افراد با سطح تحصیلات فوق دیپلم و بالاتر بیش از سایرین به علاقه شخصی خود در انتخاب مدل پوشش و آرایش توجه می‌کنند.

در این گزارش جوانان ۱۵ تا ۱۹ سال در مقایسه با سایر گروه‌های سنی به نقش مادر و پدر خود در این زمینه اهمیت می‌دهند.

همچنین افراد با تحصیلات زیر دیپلم نیز بیش از سایر افراد به نظر پدر و مادرشان توجه می‌کنند.

بر اساس این نظرسنجی تفاوت‌هایی در گزینش مدل پوشش و آرایش بر اساس سطح تحصیلات پدر، مادر و محل زندگی پاسخگویان مشاهده می‌شود. به عنوان مثال افرادی که سطح تحصیلات پدر و مادرشان دیپلم است بیشتر از بقیه مدل پوشش و آرایش را تحت تاثیر علاقه شخصی‌شان انتخاب می‌کنند.

این در حالیست که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر و همسر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که میزان تحصیلات پدر و مادرشان زیر دیپلم است. در برخی از موارد تفاوت خیلی ناچیز و غیر قابل اعتناست.

همچنین نتایج جدول نشان می‌دهد با کاسته شدن از میزان توسعه یافتگی محل سکونت افراد از میزان تاثیر علاقه شخصی در انتخاب مدل پوشش و آرایش کاسته می‌شود و در عوض تاثیر پدران و مادران و همسران به ویژه در روستاها بیشتر به چشم‌ می‌آید.

از دیگر نتایج نظرسنجی سازمان ملی جوانان اینگونه استباط می شود که انتخاب مدل پوشش و آرایش عواملی همچون نگرش به خانواده، نگرش به محیط آموزشی، میزان استفاده از رسانه‌ها و اعتماد و عزت نفس تاثیر معناداری دارد.

به عنوان مثال افرادی که نگرش منفی‌تری نسبت به خانواده دارند، ۸۰ درصد مدل پوشش و آرایش خود را تحت تاثیر علاقه شخصی‌شان انتخاب می‌کنند. در حالی که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که نگرششان نسبت به خانواده مثبت‌تر است. ۹/۸ از جوانانی که دارای نگرش مثبت به خانواده هستند تحت تأثیر مادر و ۳/۴ تحت تأثیر پدر هستند.

 

قانون، مد نمی سازد

اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما....

انسان در مقابل سرما و گرما نیاز به پوشش را احساس کرد و در پی پوشیدن بدن خویش برآمد و چاره ای اندیشید. می توان گفت پس از غذا و هوا هیچ چیز به اندازه لباس برای انسان ضروری نیست. شاید به همین علت است که یکی از مهمترین کارهای بشر اختراع پوشش و لباس بوده است.لباس به غیر از پوشاندن جسم انسان از گرما و سرما نیاز به زیبایی و زیباجویی روان او را هم ارضا می کند.دین مبین اسلام نیاز به زیبایی انسان را محترم می شمارد و توصیه های زیادی درباره لباس دارد. در بحارالانوار آمده است: لباس به تن کن و زیبا شو، بدرستی که خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد ولی باید از مال حلال باشد.جامعه ما امروز درگیر مسئله ای به نام پوشش و لباس ملی است و هر بار که صحبت از لباس ملی و طراحی آن به میان می آید این سؤال به مطرح می شود که ساختن جامعه ای پویا _ شاد و سرزنده به چه ابزارها و روشهایی نیاز دارد؟

اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما آیا دولتمردان و متفکران فرهنگی ما الگوی جذابی به جوان پر از سؤال و شور و نشاط ایرانی ارائه داده اند و کوششی در جهت فرهنگ سازی برای نسل جوان ایران _ اسلامی انجام شده است؟برای بررسی مسئله مد و لباس به دیدار آقای منصور بهرامی مدیر انجمن تحلیل رفتار متقابل ایران رفتیم و با ایشان به گفتگو نشستیم. حاصل این گفت را در ادامه می خوانید.

▪مد از نظر روان شناختی چه تعریفی دارد؟

- می توان گفت ما سه موضوع نزدیک و شبیه به هم در این مبحث داریم ۱ _ مد ۲ _ تقلید ۳- پیروی که هر کدام از اینها بصورت زنجیره ای بهم مرتبط و متصل هستند.

هر ۳ موضوع بالا بسیاری اوقات شبیه انجام یک عمل (بطور مثال پاکیزه شدن) با درجات وسواس بسیار نزدیک به هم هستند و بسیاری از اوقات هم مرز مشخص و دقیقی بین آنها وجود ندارد و به اصطلاح همپوشانی دارند، ولی در هر صورت داشتن الگوها، باورها و کسب توجه از ابزار اصلی مدگرایی محسوب می شوند.

به طور معمول هر رفتار و یا گفتاری که با توجه به ارزشها و یا ضدارزشهای جامعه صورت بگیرد و به نوعی موجب کسب توجه و از دیدگاه تحلیل رفتار به نوعی نوازش نمایشی محسوب شود به آن مد می گوییم.

▪مدیا نوازش نمایشی را از دیدگاه تحلیل رفتار بیشتر توضیح دهید.

- انسان در هر ارتباط متقابلی بدنبال کسب نوازش و توجه است. به طور کلی می توان گفت: نوازش عبارتست از توجه به حضور دیگری که ممکن است به صورت تماس جسمانی _ تماس دیداری (نگاه کردن) و یا کلامی باشد که نیاز انسان به توجه و تایید از سوی دیگران را ارضا نماید.

در واقع نوازش واحدی از توجه است که در فرد ایجاد انگیزه می کند، نوازش مورد نیاز بشر است و در صورت محروم شدن از آن احساس طردشدگی بوجود می آید.

میل به نوازش در هر فرد با اشخاص دیگر متفاوت است اما نیاز به نوازش در تمام انسانها وجود دارد. نوازش نمایشی یکی از اشکال نوازش است. افرادی که از طریق تغییر در شکل ظاهری خود (لباس پوشیدن _ آرایش کردن و....) و یا رفتارهای خاص مانند سیگار کشیدن، رانندگی بصورت غیرمعمول و یا از طریق غیرکلامی مانند افرادی که از الفاظ خاص خارجی (بیگانه) را در محاوره های روزمره خود بکار می برند و یا کسانی که از جواهرات بصورت غیرمعمول استفاده می کنند، به نوعی درصدد جلب توجه از طریق نوازشهای نمایشی هستند.

▪ مد را به چند دسته می توان تقسیم کرد؟

- به دو دسته؛ مدهای ارزشی و غیر ارزشی. مد خاصی در یک زمان می تواند شکل ارزشی داشته باشد و در زمانی دیگر شکل ضدارزشی پیدا کند به عنوان مثال سیگار کشیدن در سالهای دهه ۶۰ میلادی در اروپا به نوعی موجب کسب توجه از طریق نوازشهای نمایشی بوده است (ارزش بوده) در صورتی که امروز همین عمل به نوعی ضدارزش است و یا در مورد چاقی و لاغری که در یک زمان (سالهای دور) خانمهای چاق به نوعی الگوهای مد بودند در صورتی که بعد از مدتی این مسئله تغییر کرده و خانم هایی که استخوان بندی ریز داشتند الگوهای مد روز شدند.

▪ تاثیرات مد بر روی خانواده و جامعه چیست و نحوه برخورد با آن چگونه باید باشد؟

- چون مد پذیرش یک الگوی رفتاری جدید است و تغییر در رفتار فرد تاثیر مستقیم بر روی فرهنگ خانواده و جامعه دارد برای هرگونه برخورد اعم از پذیرش و یا نفی آن که به نوعی ظاهرگرایی و فرم گرایی محسوب می شود باید از ابزار فرهنگی استفاده کرد و نباید فراموش شود که هیچ فرهنگی را با جبر و قانون نمی توان به مردم تحمیل کرد.

به طور مثال در زمان حکومت پهلوی اول با زور و ارعاب سعی به برداشتن حجاب زنان داشتند. (کشف حجاب) و نتایج مقاومتی که از طرف مردم در برابر این تصمیم نسنجیده و غیرمنطقی صورت گرفت را هم می دانیم پس باورهای فرهنگی مردم را با دستورات حکومتی و قانون و به زور نمی توان نفی کرد و یا تغییر داد. به نظر من دولت فقط باید سیاستگذاری کند و با جایگزینی ارزشهای مورد باور عموم مردم فرهنگ سازی را به خود مردم بسپارد.

▪ آیا مد می تواند تبدیل به بخشی از فرهنگ جامعه شود؟

- بله می تواند. علاقه به مد ابتدا در بین مردم یک جامعه بوجود می آید بعد به صورت عادت در می آید و تدریجاً بخشی از فرهنگ جامعه می گردد. این مد هر چقدر با باورهای سنتی، فرهنگی و دینی یک جامعه همسویی داشته باشد سریعتر جای خود را در میان فرهنگ مردم باز می کند و در میان آنان رسوب می نماید. خارج از اینکه این باور از نظر قانونی هنجار و یا ناهنجار باشد.

▪ چرا زنان نسبت به مردان گرایش بیشتری نسبت به مد دارند؟

- بخشی از این گرایش به خاطر نوع جنسیت فرد، غریزی است ولی به لحاظ عدم امکان کسب توجه از طریق فعالیت های اجتماعی و حضور در جامعه و کسب نوازشهای نمایشی گرایش زنان به مد قوی تر از مردان است.

▪ تعریف پوشش مناسب چیست و تاثیر آن بر شخصیت فرد چگونه است؟

- پوشش به نوعی ریشه در فرهنگ و رسوم هر جامعه ای دارد و عوامل مذهبی _ جغرافیایی _ اقتصادی و فرهنگی تاثیر مستقیم در شکل نوع پوشش افراد آن جامعه دارد بطوریکه بصورت کاملاً سنتی و فرهنگی رنگ لباس فرد می تواند سبب ایجاد ارتباط غیرکلامی شود. مانند پوشیدن لباس تیره و سیاه در مراسم عزاداری برای ابراز همدردی و غم و اندوه و یا لباس روشن و سفید برای مراسم عروسی و جشنها برای ابراز غیرکلامی شادی و سرور فرد و یا کت و شلوار تیره بصورت رسمی برای سیاستمداران.

انتخاب پوشش مناسب با توجه به روحیات و باورهای هر فرد تاثیر مستقیم بر احساس هویت وی دارد. اگر با دقت به تجربه تاریخی کشورهای دیگر نگاه کنیم کشورهایی که سعی در جایگزینی یک پوشش حکومتی و متحدالشکل برای تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن تفاوت فرهنگها و ارزشهای مردم داشته اند شکست خورده اند (بطور مثال کشور چین در زمان انقلاب مائو و یا اتحاد جماهیر شوروی).

 

▪ از نظر روان شناختی چه افرادی به پوششهای غیرمعمول گرایش دارند؟

- مدگرایی بیشتر در بین جوانانی مشاهده می شود که در زمان شکل گیری و بلوغ شخصیتی خود هستند. در حالت مثبت با الگوبرداری از رفتارهای همسو با فرهنگ و جامعه در جهت درست حرکت می کنند و در حالت دیگر(منفی) به سمت سرکشی و تمرد از قوانین و فرهنگ جامعه می روند، که در هر دو حالت پیام «من هستم!» را با رفتارهای خاص خودشان به محیط اطرافشان اعلام می کنند. اینجاست که باید با مدگرایی بصورت ریشه ای برخورد شود و بدنبال علت این رفتارها بود.

 

اصولاً کودک _ نوجوان و جوانانی که از نظر شخصیتی مورد تایید خانواده _ فرهنگ و جامعه خود قرار نگیرند بدنبال گروههای هم سن و مدگرایی می روند.

حتی از بعد سیاسی گاهی پیروی از مد نوعی مقاومت در برابر جریانهای قانونی و فرهنگی جامعه است.

▪ شما مدگرایی را چگونه ارزیابی می کنید؟

- چنانچه هر نوع مدگرایی موجب صدمه رسیدن روحی جسمی و روانی به خود و دیگران نشود و در یک تعادل احساسی _ منطقی قرار بگیرد کاملاً از دیدگاه من قابل قبول است.

▪مد چه جایگاهی از دیدگاه بازیهای روانی دارد؟

- بازیهای روانی ابتدا بین کودک و والدین مبادله می شود و کودک در این بازی برای کسب توجه مهارت می کند.

مثل بازی روانی «مال من بهتره» و یا «ببین من چه کارهایی می تونم انجام بدم (بکنم)» و... مثال واضح این بازی روانی در بین نوجوانان جلب توجه از طریق تحسین شدن لباس و کفش اوست و یا انجام کارهای غیرعادی (معمول) که این هم برای کسب توجه دیگران صورت می گیرد.

▪ تصویب قوانین و اعمال سلایق حکومتی تا چه اندازه می تواند مانع از رسوخ دیگر فرهنگ ها در جامعه ما شود؟

- می توانم بگویم هرگونه اعمال زور و قانون حتی در چارچوب قوانین تصویب شده علاوه بر نداشتن اثر مثبت بر روی جامعه موجب مقاومت پنهان افراد در برابر این فشار می گردد، به صورت ظاهری ممکن است در محیط هایی که جبر یا قانون حاکم است به این قوانین عمل شود (اجرا شوند) ولی خارج از آن محیط مانند فضاهای خصوصی و دوستانه (منزل) طبق خواسته های خود عمل می کنند و قانون نمی تواند بر تمام فضاهای شخصی و خصوصی افراد نظارت داشته باشد.

مجدداً تاکید می کنم تغییر هر رفتار فرهنگی باید با وسایل فرهنگی و آموزشی بسترسازی شود تا در نهایت به نتیجه مطلوب برسیم.

زمانی که قانون نتواند ارزشها و سلایق مورد قبول و پسند جوانان را ارایه دهد ابزاری بجز ابزار و شیوه فرهنگی جوابگوی نیازها و سلایق جوانان نیست.

▪ به نظر شما در سالهای پس از انقلاب اسلامی فرهنگ سازی در زمینه پوشش و لباس در میان مردم صورت گرفته است؟

- الگوهایی در این سالها ارائه داده شده ولی نتیجه نداشته است و شاهد این حرف هم مغایرت پوششی بعضی از افراد با فرهنگ جامعه و یا مقابله آنها بصورت مقاومت منفی بوده است. علت این مسئله را هم باید در عدم فرهنگ سازی مناسب و ایجاد باور صحیح در بین مردم و توجه به ذوق و سلیقه مردم جستجو کرد.

▪ شما طرح موضوعی مثل لباس ملی را چگونه می بینید؟

- لباس و پوشش ملی را از خارج از مردم نمی توان با قانون و طرح بر روی فرهنگ و سلایق جامعه اعمال کرد بلکه طبق باورهای هر جامعه و قومی و با توجه به فرهنگ آنان یک مسئله کاملاً خودجوش است.

تعیین پوشش برای مردم به نوعی تغییر در هویت فرهنگی آنهاست و طرح مورد باور درونی فرهنگ اقوام مختلف نخواهد بود.

به عبارت دیگر اگر مجلس لباسی را به عنوان لباس ملی تعیین کند و قوه قهریه و دولت آن را با اعلام اینکه قانون است بر تن مردم کنند، از هم اکنون ناموفق بودن این طرح مشخص است. در انتخاب لباس عناصر فرهنگی، سنتی و باورهای مردم و حتی عنصر زیبایی و ارزشی مهمترین عوامل تعیین کننده پوشش این جامعه محسوب می شوند.

▪ برای داشتن الگوهای جذاب ایرانی چه باید کرد؟

- باید به نیازها و خواسته های روز جوانان جامعه توجه کرد نیاز به تنوع طلبی، شاد بودن، توجه به سلایق مختلف از نیازهای تمام افراد یک جامعه است که اگر با فرهنگ آن جامعه ترکیب شود می تواند الگوهای جذابی برای جامعه ما باشد.

 

 

"مد" شدن طلاق توافقی در ایران

 

همه می‌دونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم.

تازه ترین آمارهای اعلام شده از سوی مقامهای رسمی کشور، حکایت از یک رویداد تکان دهنده و تلخ در جامعه ایران دارد:" طلاق توافقی" در حال تبدیل شدن به یک "مد" در میان خانواده ها است و دیگر، جدا شدن زن و مرد از یکدیگر قبیح تلقی نمی شود. خبرگزاری ایسنا در این زمینه به نقل از معاون قضایی رییس کل دادگستری تهران گزارش داد: 82 درصد طلاق‌های کشور در سال 85 توافقی بوده است.

دکتر محمد اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان نیز در گفت وگو با خبرگزاری مهر، افزایش طلاق های توافقی را موضوعی نگران کننده در جامعه دانست و خواستار بازنگری اصولی این امر در دادگاهها و سیستم قضایی کشور شد.

آمارهای یادشده بیش از هر چیز، نمایانگر شکسته شدن قبح طلاق در بین زنان و مردان ایرانی است. شاخص‌های مهم اینگونه طلاق، مسایل اقتصادی، مسایل خانوادگی و مشکلات رفتاری، جسمی و جنسی،‌ اعتیاد، فقر و مانند آن است اما بیش از هر چیز نشان از آگاهی لازم افراد از یکدیگر پیش از ازدواج دارد. پس از ازدواج نیز اینگونه زن و شوهرهای جوان به سراغ راحت ترین گزینه یعنی طلاق توافقی می روند، بدون آنکه به پیامدهای آن و قبح اجتماعی آن بیندیشند.

"همه می‌دونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم. دو ساله که با مادرم زندگی می‌کنم و بابام دیگه سوراغمون نمی‌یاد، توافق کردن که دیگه با هم کاری نداشتن باشن، من ماله مامانم باشم و مامانم از مهریه‌ش بگذره! مامانم می‌گه اگه با بابات سر زندگی کردن توافق نداشتیم، حداقل سر طلاق به توافق رسیدیم. اما کاش همه چیز به همین توافق تموم می‌شد، من دوازده سالمه، اما نگاه و رفتار مردم رو که مثل خنجر به قلبمون می‌ره رو می‌فهمم، چه برسه به مامانم! تا آخر هفته باید این خونه رو خالی کنیم، اما هنوز جایی پیدا نکردیم؛ به یه زن تنها و یه پسربچه خونه نمی‌دن، ‌اونم وقتی مطلقه باشه! عوضش بابام الان داره با نامزدش خونه جدید شونو نقاشی می‌کنه و بهشون خوش می‌گذره! "

اینها، اظهارات یک فرزند خانواده طلاق است، اما او در این سرنوشت تلخ تنها نیست. اگر خوب به اطراف خود دقت کنید، می بینید این روزها هر کسی برای خودش یا اطرافیانش حداقل یکبار شاهد طلاق بوده است: خاله‌ای، عمه‌ای، دختر عمویی، دوستی، حتی پدر، مادر، برادری، خواهری و یا خودش!

دامنه طلاق به عنوان امری که گفته می‌شود «هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از آن نیست» از معدود موارد یک دهه پیش جامعه ایران بود اما حالا با آمارهای تکان دهنده پشت دیوار خانه‌ها قرار گرفته است.

اگر این روزها تعداد عروسی‌ها در بین فامیل‌ها کم شده،‌ اگر دختران و پسران 30 ساله و 35 ساله حتی خواب ازدواج را هم نمی‌بینند، اگر بچه‌های کوچک ما به جای چگونگی تحکیم بنیان خانواده با مبانی حقوق زن برای گرفتن مهریه و نفقه و ... بیشتر آشنا می‌شوند، همه و همه زنگ‌هایی است که سال‌هاست برای ما به صدا درآمده و ما انگارنمی‌شنویم و به این چیزها عادت کرده‌ایم.

طلاق و مطلقه بودن تا چند سال پیش یکی از بدترین سرنوشت‌های یک زوج به شمار می‌رفت‌؛ اما انگار پوست ما در برابر این زخم‌ عمیق، بی احساس شده است، انگار تعداد زنانی که این اقدام را کاملا در جهت آزادی تلقی می‌کنند و همراه با مردانشان، بهایی به پیوند گسسته شده و عواقب آن برای خود، فرزندان و البته جامعه نمی‌دهند و یا نمی‌دانند که باید بهایی بدهند، بیشتر شده است!

در نظر سنجی‌های پیمایشی دانشجویان، آمارهای نگران کننده از افسردگی در بین کودکان طلاق فراوانی بیشتری دارد، تا پدر و مادرهای طلاق گرفته! کودکانی که تکیه به خانواده تنها امید آن‌ها برای ورود به این دنیای پرفراز و نشیب بوده و حالا همین تکیه‌گاه، مثل دیواری بر سرشان فرو ریخته است!

قدیم‌ترها و بزرگان فامیل، کوچکترها را از اختلاف و بداخلاقی در خانواده‌هاشان نهی می‌کردند، چرا که می‌دانستند یک اختلاف و طلاق در خانواده و خاندانشان همان سیب خرابی است که همه سیب‌های جعبه را خراب می‌کند، اما حالا دیگر پای بزرگترها از خانواده‌های هسته‌ای روزگار ما بریده شده، دیگر پدرها و مادرها کمتر در زندگی دختر و پسرشان وارد می‌شوند و حتی آن‌ها را به طلاق تشویق هم می‌کنند.

در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.

آرین منش ـ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ـ چندی پیش و پس از اعلام آخرین آمار طلاق و ازدواج در شش ماهه اول سال جاری، تاکید کرد که ریختن قبح طلاق مهم‌ترین عامل افزایش آن در جامعه است. وی بر این باور است که پایین آمدن قبح طلاق، هزینه‌های متارکه را نیز پایین آورده است.

وی گفت: متاسفانه گسستن پیوند مقدس زناشویی به دلیل مشکلاتی کوچک و یا بزرگ به طلاق می‌انجامد و حتی برخی آشنایان و نزدیکان زن و مرد را تشویق هم می‌کنند.

ابراهیم رضوانی ـ مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران ـ نیز در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به افزایش طلاق‌های توافقی در چند سال گذشته تصریح کرد: افزایش طلاق توافقی ناشی از افزایش طلاق در جامعه است. بسیاری از زوج‌ها با مشاهده طلاق‌هایی با دلایل مختلف در اطرافشان، همواره خود را در آستانه این اتفاق می‌دانند و حتی در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.

رضوانی تاکید کرد: طلاق توافقی علت طلاق نیست، بلکه یکی از روش‌های طلاق است که به هیچ وجه پسندیده نیست.

از سوی دیگر، اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان ، تغییر قوانین و سیستم قضایی کشور را در گسترش طلاق های توافقی، مقصر می داند و معتقد است با سهل شدن شرایط طلاق توافقی، مسیر و سیستم آسانی در این راه فراروی خانواده های جوان قرار گرفته و عملا، باعث ازدیاد طلاق در جامعه شده است.

وی به خبرگزاری مهر گفت: زمانی که زوجین با توافق یکدیگر تصمیم به جدایی می گیرند با شرایط بسیار سهل و در مدت زمانی کوتاه از یکدیگر جدا می شوند و در دادگاهها نیز تلاش چندانی برای منصرف نمودن زوجین از تصمیم خود انجام نمی شود.

به گفته معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، قضات دادگاه خانواده در مواجهه با توافق زوجین برای جدایی به سرعت وارد عمل می شوند و رای را صادر می کنند. در نتیجه، چنین برخوردهایی با این مقوله باعث شده تا با شرایطی مواجه شویم که بیش از دو سوم طلاق ها توافقی باشد.

اسحاقی خاطرنشان کرد: شرع مقدس اسلام بر ازدواج آسان و بر سخت اجرا شدن طلاق تاکید کرده اما این امر در جامعه در حال حاضر بر عکس شده است. وی با تاکید بر اینکه در فرایند طلاق نباید تسریع ایجاد کرد، افزود : مسیر طلاق باید به منظور اتخاذ تصمیم و انتخاب صحیح از سوی زوجین به گونه ای منطقی و عقلانی طی شود.

معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان خاطر نشان کرد : سیستم قضائی باید نگاه ویژه ای به مقوله افزایش طلاق داشته باشد، و روند طلاق ها را دادگاهها مورد بازنگری قرار دهند و نسبت به امر وقوع طلاق توافقی به عنوان یک امر نگران کننده توجه کنند.

علت هر چه باشد، حقیقت آن است که ماهیت طلاق و اثرات منفی و مخرب آن در خانواده و جامعه نه تنها کم نشده؛ بلکه دامنه گسترده تری را نیز در بر گرفته است. اگر در خانواده‌های گسترده دیروز، زن یا مرد پس از مدتی طرد شدن از سوی خانواده دوباره ازدواج می‌کردند و فرزندانشان در این مدت به دست مادربزرگ و پدربزرگ، عمه، خاله و دایی بزرگ می‌شدند، امروز اوضاع کاملا فرق کرده است.

زن و مرد پس از طلاق؛ انگار قله‌ای عظیم را فتح کرده‌اند و داستان اختلافات و گرفتن طلاق را برای دوستان بارها و بارها با افتخار تعریف می‌کنند و در این میان هیچ آینده‌ای برای فرزندان و آینده و نگرش آن‌ها و خانواده‌ای که از هم می‌پاشد و خبرش به چندین و چند خانواده دیگر می‌رسد، روشن نیست!

انگار هیچ ارگان و نهادی نیست که به این مساله توجه کند که بخش عمده طلاق‌ها ناشی از نبود شناخت زن و شوهر در سال‌های اول است و بهترین راه جلوگیری که همان آموزش قبل و بعد از ازدواج است، اما متاسفانه ارگان و سازمان‌های متولی در این حوزه بسیار ضعیف و محدود عمل می‌کنند.

اگر چه گفته می‌شود قبح طلاق در چند سال اخیر در جامعه ما ریخته است، اما هنوز هم بیشترین آسیب از محل این واقعه نامیمون به زنان مطلقه وارد می‌شود.

هنوز هم تعداد زنانی که پس از ازدواج اول و طلاق، تنها و یا با فرزند خود زندگی می‌کنند، بسیار بیشتر از مردان جداشده است؛ چرا که بیشتر مردان در همان روزهای اول پس از طلاق به فکر ازدواج بعدی هستند و ظرف مدت کوتاهی، زندگی جدید را شروع می‌کنند.

دکتر انور صمدی راد ـ استاد دانشگاه و آسیب‌شناسی ـ در گفت‌وگو با ایسنا، ‌خاطرنشان کرد: 90 درصد زنان مطلقه مورد نظرسنجی دارای فرزند، نسبت به آینده فرزندان خود نگرانی زیادی دارند، 33 درصد این زنان عنوان کرده‌اند که فرزندانشان به خاطر طلاق در حد «زیاد» و «بسیار زیاد» احساس حقارت می‌کنند، همچنین 88 درصد این زنان که فرزند دختر داشته‌اند، نگران آینده فرزند خود در ازدواج مجدد هستند و 79 درصد همین زنان نسبت به آینده و تنهایی خود احساس نگرانی زیادی می‌کنند.

وی تاکید دارد که 70 درصد زنان مطلقه وجود باورهای غلط و قضاو‌ت‌های تنگ نظرانه مردم را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، عامل اصلی ناامنی و دوری آن‌ها از دیگران و روابط عادی و فامیلی تلقی می‌کنند.

این محقق که تحقیق خود را روی 544 نفر از زنان هرگز ازدواج نکرده، دختران واقع در گروه سنی 55 ــ 28 ساله و زنان در حال حاضر بدون همسر بر اثر طلاق و فوت شوهر انجام داده است، تاکید می‌کند که 55 درصد این زنان مطلقه، از طعنه‌ها و متلک‌های اهالی محل معذب بوده و حدود 66 درصد در معرض انواع سوء‌نیت‌ها و آزارهای دیگران واقع شده‌اند و صدمه دیده‌اند، به گونه‌ای که 87 درصد این زنان میزان امنیت اجتماعی خود را «کم» و یا «هیچ» می‌دانند.

در بیشتر موارد مردان زیادی، پس از ازدواج همه علت‌های طلاق را به گردن همسر خود می‌اندازند و متاسفانه جامعه نیز این ذهنیت غلط را هنوز به همراه دارد که زنان ناسازگاری بیشتری دارند و اگر زنی طلاق گرفت، حتما خطاکار بوده است و مرد گناهی نداشته، مگر این که خلاف این اتهام ثابت شود.

اگر چه قبح طلاق در جامعه ریخته، اما هنوز هم زنان مطلقه برای اجاره مسکن، اقامت تنها یا با فرزند خود در هتل‌ها، مهمانسراها و حتی حضور در مجالس میهمانی دچار همان نگاه مردسالارانه هستند.

از سوی دیگر، مراکز مشاوره و بعضا کلانتری‌ها در مرحله اول، ‌دادگاه‌ها در مرحله بعدی و دفاتر ثبت طلاق در مرحله نهایی چرخه کامل طلاق قرار دارند؛ به عبارتی اگر کارایی مراکز مشاوره و کارگاه‌های آموزشی آن قدر کافی و به اندازه باشد، بخش قابل توجهی از زوج‌ها در همان مراحل اولیه، تمایل به طلاق پیدا نمی‌کنند و اختلاف در همان ابتدا حل می‌شود، اما متاسفانه این چرخه ناقص و معیوب است و زوج‌ها یا پس از مشاجره و کلانتری کارشان به دادگاه می‌رسد و یا بدون طی این مراحل، یک راست به سمت دادگاه می‌روند و این مساله گویای غفلت بزرگ ماست.

 

لباس و مد در جهانی شدن

جهانی شدن و لباس

 

*** آیا روند جهانی شدن بر  نوع لباس پوشیدن و انتخاب های مردم اثر گذار هست یا نه ، به طور خاص در ایران و فرهنگ ایرانی چه تاثیری داشته است  ؟

یکی از مهمترین  مقوله های که تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته است پوشش لباس مردم و مد گرایی می باشد ، با اینکه این ، یک اثر ملموس و بصری  ِجهانی شدن می باشد ، در جامعه ایران مورد توجه چندانی قرار نگرفته است و جاهایی هم  که گه گاه در  مورد آن سخنی به میان آمده است به دلیل محدودیت هایی که در پوشش ایرانی با توجه دین و مذهب وجود دارد می باشد. حتی زمانی که بحث لباس ملی و مد در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح  شد ، نه به دلیل توجه به روند جهانی شدن و اثر رسانه های غربی بر نوع پوشش بلکه به دلیل محدودیت های دینی و منافاتی که با آن داشته ، بوده است.

 

ابتدا باید چند مفهوم کلیدی که در این مقاله در مورد آن ها حرف زده شده است را تعریف کرد:

 

1.      فرهنگ

همه‌ی معناهای مختلف فرهنگ از واژه‌ی لاتینی Cultivate ریشه می‌گیرند. خود این واژه هم معناهای متعددی دارد که کشت و زرع زمین و پرورش (زنبور عسل، ماهی، کرم ابریشم و …) از جمله‌ی آنهاست .فرهنگ نه چنان یک شیوه‌ی زندگی متمایزکننده‌ی انسان از حیوانات دیگر، بلکه یک شیوه‌ی زندگی جمعیتی معین و متمایزکننده‌ی گروه‌ها و اجتماع‌های مختلف از یکدیگر است. (گل محمدی ، 2005 )بنابراین می‌توانیم از فرهنگ یک جماعت، یک ملت، یک قبیله، یک گروه مذهبی و یا حتی یک قاره سخن بگوییم. از این منظر، هر فرد خاص محصول فرهنگی خاص است که در آن زندگی می‌کند و  امروزه این زندگی تنها در بعد مکانی معنا نمی یابد بلکه بعد مجازی ای هم یافته است که به وسیله گسترش ارتباطات از طریق رسانه ها تقویت می شود. به عقیده گلنر[1][1] یک اجتماع بخشی از جمعیت یک نوع (انسان) است که هر چند با همنوع‌های خود در خصوصیات منتقل شده به صورت ژنتیکی شریک هستند، اما به واسطه‌ی برخی ویژگی‌های اضافی از آن جمعیت گسترده‌تر متمایز می‌شوند.فرهنگ به شیوه زندگی اعضا یک جامعه معین - عادات و رسوم آنها ، همراه با کالاهای مادی که تولید می کنند- مربوط می شود ( گیدنز ، 56:1989 ) و با توجه به این تعریف لباس هم جزیی از آداب و رسوم می باشد و هم اینکه در بخش تولید کالای مادی جای می گیرد .

 

2.      لباس

انسان های اولیه از برگ و پوست حیوانات و ..برای پوشاندن تن خود و همچنین  حفاظت در برابر سرما و گرما استفاده می کردند . به مرور زمان از آنجایی که ذوق هنری و زیبایی  شناسی انسان بر خیلی از اجزاء پیرامونی اش موثر بوده است پوشش و لباس نیز از این امر مبرا نبوده و نقش این زیبایی شناختی و هنر، تجلی گاهش لباسی شد که همیشه همراه انسان بود .

آب و هوا ، کار و پیشه و جنگ و تحولات اجتماعی از عوامل موثر در لباس بوده است ( مشیر پور 17:1345) . به غیر از این عناصر نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی ، جشن ها و سوگواری ها در نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک نیز ، بی تاثیر نیست ( متین ،12:1383)

بشر در زندگی اجتماعی خود ، به منظور ایجاد ارتباط و رساندن پیام دلخواه از " نشانه " هایی استفاده می کند .یکی از مشهود ترین این نشانه ها پوشاک است که زبان خاص خود را دارد و از ابزار های کارآمد و موثر در پیشبرد هر گونه هویت سازی و هویت پردازی می باشد ( متین ،47:1383)

هویت به عنوان یک مفهوم ارتباطی که وسیله ای برای شناخت تشابه ها و تفاوت ها است ، به ریشه های زندگی و روش ها و منش ها که با آنها زندگی می کنیم گره خورده است (عاملی ،44:1383) لباس در این متن می شود نمود بصری از هویت فرد .

هر فرد با توجه به نوع بینش و تفکر خود  پوششی را می پسندد ، سلیقه ها متفاوت است . به مرور زمان این امر بیشتر نمود یافت ، بدین معنا که هر صنف ، گروه و طبقه با توجه به بینش و تفکر  برای خود تیپ خاصی پیدا کردند . لباس نمودی از فرهنگ فرد شد.

حالا دیگر هدف از پوشش لباس تنها حفاظت نیست بلکه به غیر از بعد زیبایی نشانگر شخصیت و هویت افراد هم می باشد و به نوعی می توان گفت طبقه اجتماعی ، قدرت و نفوذ افراد را با زبان فصیح و شیوا پوشاک می توان  فهمید .

3.      مد و مد گرایی

مد امری پویا و مبتکرانه است و معمولا سبک‌هایی را از فرهنگ‌های گوناگون وام می‌گیرد در گذشته این گونه بوده است که طبقات متمول مد را ایجاد می کرد و طبقات فرودست مد را تقلید می کرد.طبقات ثروتمند برای اینکه تفکیکی از طبقات فرودست داشته باشد دائم در حال تغییر و تحول مد بودند."به عقیده زیمل : مد هم میل به گرد هم آمدن و اجتماع با دیگران را ارضاء  می کند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را "( استوتزل،285:1354)

در نگاهی بدبینانه، اکنون در سطح جهان مد به گونه ای درآمده است که طبقات متمول جای خود را به کشورهای توسعه یافته داده اند و طبقات فرودست به کشورهای در حال توسعه.

ایران هم در این میان به عنوان کشوری درحال رشد، همان گونه که در عرصه های فرهنگی از کشورهای توسعه یافته تقلید می کند، در عرصه مد هم به تقلید از این کشورها می پردازد.

با توجه به تعاریف ارائه داده شده لباس جزئی از فرهنگ می باشد ، مدی که رواج می یابد می تواند نمودی از فرهنگ باشد حال خودی یا غیر خودی .

جهانی شدن ـ که جهانی شدن فرهنگی جزء اصلی و جدایی‌ناپذیر آن است ـ نوعی فرایند و تحول دیالکتیکی را سبب می‌شود. در این بین جایگاه کشورهای مختلف متفاوت است (گل محمدی ، 2005)، برخی فرهنگ‌ها به آسانی در برابر فرهنگ جهانی با فرهنگ‌های دیگر مستحیل می‌شوند. برخی دیگر موضعی سرسختانه و ستیزآمیز نسبت به فرهنگ مهاجم اتخاذ می‌کنند. شماری از فرهنگ‌ها به همزیستی مسالمت‌آمیز تن می‌دهند و تعدادی هم گفت‌وگو و تبادل فرهنگ را گریزناپذیر می‌دانند.

در برخی از کشور ها افراد دائما در حال قرض گرفتن و تقلید هستند ، نوع پوشش و لباس آنها را تنها شیوه غربی و به بیانی امریکایی شدن در بر گرفته است و برخی با وجود همه سختی هایی که فرهنگ کهن دارد به آن چسبیده و آن را رها نمی کنند .نوع خاص پوشش هایی که در قبایل وجود دارد با همه سختی و مشکل بودن هنوز پابند آن هستند . در این بین حالت میانه ای نیز وجود دارد که ترکیبی می باشد مثلا مدل و نوع آن را از یک فرهنگ دیگر می گیرند و با فرهنگ خود ترکیب می کنند . مثل ابریشم بافی های روسری های ایتالیایی که با زر بافی و نقش ترمه فرهنگ ایرانی ترکیب شده و مدل جدیدی را به وجود آورده است

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد