گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

گروه اینترنتی جرقه ایرانی

عاشقانه-خبری اس ام اس اهنگ موزیک شعر ادبی بهداشتی خدماتی-خفن-عکس-موبایل

"بیاموزیم...!"

"بیاموزیم...!"

شبی در خواب دیدم مرا می خوانند. راهی شدم. به دری رسیدم. به آرامی درِ خانه کوبیدم. ندا آمد: درون آی، گفتم: به چه روی؟ گفتا: برای آنچه نمی دانی. هراسان پرسیدم: برای چون منی هم زمانی است؟ پاسخ رسید: تا ابدیت... تردیدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود، آری اوست که ابدی و جاوید است .پرسیدم: بار خدایا چه عملی از بندگانت پیش از همه تو را به تعجب وا می دارد؟  پاسخ آمد: اینکه شما تمام کودکی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می برید و دوران پس از آن را در حسرت بازگشت به کودکی می گذرانید، اینکه شما سلامتی خود را فدای مال اندوزی می کنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می نمایید. اینکه شما به قدری نگران آینده اید که حال را فراموش می کنید، در حالی که نه حال را دارید و نه آینده را .اینکه شما طوری زندگی می کنید که گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر می گیرد که گویی هرگز زنده نبوده اید .سکوت کردم، اندیشیدم. در خانه چنین گشوده! چه می طلبیدم؟ بلی، آموختن .پرسیدم: چه بیاموزم؟ پاسخ آمد:

بیاموزید که مجروح کردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی کشد ولی برای التیام بخشیدنِ آن، به سال ها وقت نیاز است.

بیاموزید که هرگز نمی توانید کسی را مجبور به دوست داشتنِ خود کنید، زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آیینه ای از کردار و اخلاق خود شما است.

بیاموزید که هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید، از آنجا که هر یک از شما تنها به تنهایی و بر حسب شایستگی های خود مورد قضاوت و داوری ما قرار می گیرد.

بیاموزید که دوستان واقعی شما کسانی هستند که با ضعف و نقصان های شما آشنایند و لیک شما را همان گونه که هستید دوست دارند.

بیاموزید که داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمی دهد. بلکه آنچه با ارزش است بودن افراد بیش تر در زندگی شماست.

بیاموزید که دیگران را در برابر خطا و بی مهری ای که نسبت به شما روا می دارند مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل پسندیده را با ممارست بیش تر در خود تقویت نمایید.

بیاموزید که دو نفر می توانند به یک چیز یکسان نگاه کنند ولی برداشت آن دو از آن، هیچگاه یکسان نخواهد بود.

بیاموزید در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نکنید، آنگاه که مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید راضی و خشنود شوید.

بیاموزید که توانگر کسی نیست که بیش تر دارد، بلکه آن است که خواسته های کم تری دارد.

ای بنده من به خاطر داشته باش که مردم گفته های تو را فراموش می کنند، مردم کرده های تو را نیز از یاد خواهند برد، ولی هرگز احساس تو را نسبت به خویش از خاطر نخواهند برد.

آهنگ فوق العاده زیبای هلن به همراه دی جی بنجامین با نام حس تازه

آهنگ فوق العاده زیبای هلن به همراه دی جی بنجامین با نام حس تازه

 

Download

آهنگ جدید و بسیار زیبای مسعود سعیدی با نام نامه

آهنگ جدید و بسیار زیبای مسعود سعیدی با نام نامه

 

Masoud Saeedi - Nameh

آهنگ جدید و بسیار زیبا و شاد علی No.1 با نام دلت بخواد

آهنگ جدید و بسیار زیبا و شاد علی No.1  با نام دلت بخواد

 

Ali No.1 Ft Mehran - Delet Bekhad

 

دانلود تیتراژ سریال به کجا چنین شتابان با صدای علیرضا افتخاری

دانلود تیتراژ سریال به کجا چنین شتابان با صدای علیرضا افتخاری

 

دانلود

"تکنولوژى فکر"

"تکنولوژى فکر"

چقدر خوبه که هر از گاهی باورهایمان را یه مروری کنیم. بد نیست آدم چند وقت یه بار ذهنیات و تفکراتش رو خانه تکانی کنه. واضح تر بگم. ما در مورد رفتار و افکارمون بیش تر از اونیکه فکر کنیم بر حسب عادت فکر می کنیم و عمل می کنیم. برای چند لحظه بدون تعصب این مطلب رو بخونیم. قبول؟!

قبل از ادامه بحث آزمایش زیر را بخوانید خیلی جالب و خواندنی است:

باورها

 دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسان ها آزمایشی را در «هاروارد یونیورسیتی» انجام دادند:

80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب کردند. یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند. غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته می شد. خط روی شیشه های مغازه ها، فرم مبلمان ، آهنگ ها ، فیلم های قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش کردند: تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دست ها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون ... بعد این 160 نفر را به داخل این شهرک بردند ، بعد از گذشت 5 الی 6 ماه کم کم پشتشان صاف شد ، راست می ایستادند ، لرزش دست ها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد ، چین و چروک های دست و صورت از بین رفت . علت چه بود؟ خیلی ساده است. آن ها چون مطابق با 40سال پیش زندگی کردند ، باور کرده بودند 40 سال جوان تر شده اند . انسان ها همان گونه که باور داشته باشند می توانند بیندیشند . باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا می کند که چگونه بیندیشد .

اصولا فرق بین انسان ها ، فرق میان باورهای آنان است . انسان های موفق با باورهای عالی ، موفقیت را برای خود خلق می کنند . انسان های ثروتمند ، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت می روند و به لحاظ باورهای مثبتشان به ثروت مطلوب خود می رسند . قانون زندگی قانون باورهاست . باورهای عالی سرچشمه همه موفقیت های بزرگ است . توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می کند . انسان ها هر آنچه را که باور دارند خلق می کنند . باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی می سازند . زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشه ها ، اندیشه ها عامل اولیه اقدام ها و اقدام ها عامل اصلی دستاوردها هستند.

حکایت دوم:

انیشتین می‌گفت : «آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند.»

استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان  تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید.» او حرف هایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند: «صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیش تر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و در مجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود،  اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض باز کردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: «بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها? نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»  استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟» و خودش ادامه می‌دهد که: «راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟» اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد? اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم.»

«حقیقت این است که به محض تغییر برداشت? همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آن ها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

فقط 10 دقیقه بشینیم تو یه جای خلوت و تک تک طرز فکر ها و رفتارهایی که بطور نا خودآگاه عادتمون هست مرور کنیم. می دونید چه اتفاقی میافته؟ اگر واقعا بدون تعصب تک تک اعمال و افکارمون رو مرور کنیم به خوبی می تونیم خوب و بدهاش رو از هم تفکیک کنیم. خوب ها و به درد بخورهاش رو تقویت کنیم و بدها و کثیف هاش رو دور بندازیم تا بیش از این تو زندگیمون دست و پامون رو نگیره. انسان به طور ذاتی بدون اینکه نیاز به آقا بالا سری داشته باشه توانایی تشخیص خوب و بد رو داره. مگه نه؟ خب منظورم از این خانه تکانی چیه؟:

تو ادبیاتمون بهش میگن: چشم ها رو باید شست. جور دیگر باید دید.

تو ادبیات عرفانی مون هم بهش میگن: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم. فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.

با کلاس ها هم بهش میگن:

مهندسی مجدد یا ری انجینیرینگ"Re-Engineering"

بزرگان هم بهش میگن:

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود مراقب گفتارت باش که  رفتارت می شود مراقب رفتارت باش که عادتت می شود. مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود و مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.

مذهبی ها هم بهش میگن: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت.

قانون فعالیت های ذهن ناخودآگاه: ذهن ناخود آگاه شما موجب می شود همه گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای شما هماهنگ است.

ذهن ناخود آگاه شما بسته به اینکه چگونه برنامه ریزی می کنید می تواند شما را به پیش ببرد یا از پیشرفت باز دارد.

توی این خانه تکانی ذهن و رفتار چه اتفاقاتی میفته:

*بعضی باورها و ذهنیت ها رو باید تمیز کرد و غبار زمان رو ازش دور کرد، سر و سامانی داد ، خیلی محکم تر اونها رو حفظ کرد و بهش بها داد. چه باورهای قشنگی داشتیم که به مرور زمان و دود زندگی یکنواخت سیاهی بهش نشسته و باید با چاشنی خاطره سر و سامانی بهشون داد و دوباره در ردیف اول قفسه باورهامون قرار بدیم.

** بعضی از اون باورها رو که اتفاقا از بس بهشون عادت کردیم خیلی هم دم دست قرار گرفتند و همیشه مزاحمی برای دیدن باورهای قشنگمون هستند، باید برای همیشه فراموش کرد و در زباله دان فراموشی قرار داد.

***اگر خوب به این باورها دقت کنیم می بینیم که بسیاری از رفتارهایمان ناشی از باورهایی است که از آن ها بیزار هستیم. ولی از بس در درون نا خودآگاهمان به آن ها عادت کردیم وجود آن را فراموش کرده ایم. جالب است که در این کنکاش متوجه رفتارهایی می شویم که به دلیل انتقام از کسانی که در حق ما ظلمی کرده اند و به آن ها دسترسی نداریم به طور ناخوداگاه از اطرافیانمان انتقام می گیریم! در صورتیکه آن ها شاید خیلی هم ما را دوست داشته باشند ولی این نفرت به قدری در درون ما نفوذ کرده که علاقه آن ها را نه تنها درک نمی کنیم بلکه به طریقی سعی در آزردن آنها داریم.

**** مثل اینکه  مطلب داره پیچیده میشه. ضمنا اگر خوب دقت داشته باشیم با تفکراتی در درون خود مواجه میشیم که اتفاقا خیلی هم به کارمان آمده و در برابر مشکلات زیادی از اون ها استفاده کردیم ولی از بس که همیشه در دسترسمون بوده قدرش رو ندونستیم و فراموشش کردیم و گذاشتیمش کنار و حالا که با مشکل مواجه میشیم یادمون رفته که چه ابزار خوبی رو کنار گذاشتیم و می تونستیم ازش استفاده کنیم. حالا که داریم افکارمون رو زیر و رو می کنیم خوبه که دوباره اون باورها و ابزارها رو گرد گیری کنیم و ازشون استفاده کنیم.

"وقتی ریاضی دان عاشق می شود!"

"وقتی ریاضی دان عاشق می شود!"

شعری از پروفسور هشترودی در مورد ریاضیات

منحنی قامتم، قامت ابروی توست / خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی اوست

حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست / بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست

چون به عدد یک تویی من همه صفرها / آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست

پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو / گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست

بی تو وجودم بود یک سری واگرا / ناحیه همگراش دایره روی توست

 

(پروفسور هشترودی)

"ماهى فروش"

"ماهى فروش"

چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.

یک مرد میانسال وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی در یک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ... هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم.

شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم! خودم تا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم. فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد ایستاده است و بسیار مضطرب است.

تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت ماهی را پس بده. من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم. چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی؟ من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست. او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.

چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد یک وانت ماهی به شهر آورده و به پزشکان انداخته است!

7 دلیل احساس خستگی

7 دلیل احساس خستگی

 

 

 

 

به اندازه کافی می‌خوابید اما خیلی خسته هستید؟ قبل از اینکه از مشغله‌های زندگی و کار در منزل گله داشته باشید، ریشه‌های خستگی را مطالعه کنید.

من خیلی خسته ام و نمی‌توانم کارهایی را که قبلا انجام می‌دادم، انجام دهم. دوست دارم بروم گردش، اما اصلا انرژی ندارم.

اگر شما هم مثل خیلی از خانم های بالا، این عبارت را به کار می‌برید، بدانید که هر چه جلوتر می‌روید، خسته‌تر می‌شوید.

مهم ترین گله و شکایتی که خیلی از بیماران من دارند، خستگی مفرط می‌باشد، (به گفته دکتر نیکاگلدبرگ، سرپرست مرکز پزشکی NYU در آمریکا). البته مشکل خیلی از افراد کارهای زیاد یا نداشتن خواب کافی می‌باشد. اگر فقط 5 یا 6 ساعت در شب می‌خوابید، مشکل پیدا می‌کنید، و اصلا مشکل شما ربطی به سن ندارد. اما اگر هنگام شب 7 یا 8 ساعت می‌خوابید و هنوز هم خسته هستید باید یک چک آپ بروید و علت خستگی خود را دریابید. اگر خستگی شما بیشتر از یک هفته بود و علت آن را نمی‌دانید با پزشک خود مشورت کنید. از آنجا که خستگی های گاه و بیگاه علائم یک بیماری می‌باشند، اگر در ابتدای کار به آنها رسیدگی شود، قابل درمان می‌باشند. برای پایان دادن به خمیازه خود، 7 عامل خستگی را ملاحظه بفرمایید تا بتوانید راحت‌تر مشکل خود را برطرف کنید. 

 

علت اول: آنمی‌(کم خونی)

 

اگر در دوران باروری خود هستید، یا سیکل قاعدگی دردناک را سپری می‌کنید، یا پولیپ های رحمی‌دارید، یا اخیرا زایمان کرده اید، امکان دارد به کم خونی مبتلا شوید. که این علت خستگی در زنان می‌باشد. مشکلات زمانی که هموگلوبین خون کاهش پیدا می‌کند، به وجود می‌آید، هموگلوبین پروتئین خونی سلول های قرمز خون می‌باشد که اکسیژن را از ریه ها به دیگر قسمت‌های بدن می‌برد. وقتی بافت‌ها و قسمت های بدن اکسیژن کافی دریافت نکنند، فرد دچار خستگی می‌شود. دیگر عوامل کم خونی شامل خونریزی درونی، کمبود آهن، اسید فولیک یا ویتامین B12 می‌باشند. امکان دارد کم خونی توسط بیماری های مزمن مثل بیماری کلیه به وجود بیاید. علائم آن سرگیجه، سرد بودن یا اضطراب می‌باشند. برای تشخیص کم خونی، پزشک متخصص آزمایش خون را برای مریض می‌نویسد. درمان آن با مصرف قرص های آهن یا غذاهای مملو از آهن صورت می‌گیرد. این غذاهای اسفناج، کلم بروکلی و گوشت را شامل می‌شوند. خبر خوش: با درمان موثر، خستگی شما ظرف 30 روز از بین می‌رود.

 

علت دوم: کم کاری تیروئید

 

اگر به طور معمول کند کار می‌کنید یا افسرده می‌باشید، ممکن است تیروئید کم کار داشته باشید، که به کم کاری غده تیروئید موسوم است. غده تیروئید کوچک و پروانه ای شکل می‌باشد که در گردن قرار دارد و متابولیسم بدن را کنترل می‌کند.

دکتر گلد برگ می‌گوید: یکی از مشکلات زنان آمریکایی نامشخص بودن بی نظمی ‌تیروئید می‌باشد. و من فکر می‌کنم مشکل جامع و گسترده است. طبق موسسه تیروئید آمریکا، در سن 60 سالگی، 17 درصد خانم ها به بی نظمی ‌تیروئید مبتلا می‌شوند که خیلی از آنها از این موضوع بی خبر خواهند بود. معمول ترین علت آن بی نظمی‌ موسوم به Hashimoto’s thyroiditis می‌باشد. این شرایط سبب می‌شود وظیفه سلولها برای تولید تیروکسن و دیگر هورمون های ترشح شده از غده تیروئید را تخریب کند. که منجر به کم کاری غده تیروئید یا متابولیسم کند می‌شود. آزمایش خون T3 و T4 هورمون های تیروئید را تشخیص می‌دهند.

 

علت سوم: عفونت دستگاه ادراری

 

اگر چه در خیلی از زنان عفونت دستگاه ادراری با سوزش مشخص می‌شود، اما در خیلی موارد، خستگی یک علامت می‌باشد. همه خانم ها علائم مشخص عفونت دستگاه ادراری ندارند. بعضی از آنها علامت مشخصی پیدا می‌شود. در خیلی موارد عفونت دستگاه ادراری به علت یک باکتری در مجرای ادرار به وجود می‌آید، که این باکتری به خاطر عدم بهداشت مناسب در دستشویی ایجاد می‌شود. (یعنی خشک کردن از طرف به طرف جلو). رابطه جنسی می‌تواند خطر را افزایش دهد، چون که باکتری از واژن به مجرای ادرار می‌رود. اگر پزشک متخصص شک کند که فردی دچار عفونت دستگاه ادرار شده است، آزمایش ادرار را توصیه می‌کند. درمان هم خیلی سریع و آسان می‌باشد، و معمولا داروی آنتی بیوتیکی تجویز می‌شود. و خستگی فرد پس از یک هفته یا کمتر برطرف می‌شود.

اگر علائم دوباره برگردند، فرد دوباره آزمایش می‌شود، چون که در بعضی خانم ها عفونت مزمن می‌باشد. در این صورت باید برای روش های پیشگیری با دکتر مشورت کرد.

علت چهارم: کافئین زیاد

 

خیلی از افراد کولا یا قهوه زیاد می‌نوشند تا انرژی به دست آورند، اما در زنان، تاثیر عکس دارد. در ژورنال us pharmacist در آمریکا دکتر استیفن پری گزارش داده است که کافئین محرک می‌باشد که اگر زیاد مصرف شود مشکلاتی را به وجود می‌آورد. در بعضی از بیماران مصرف بیش از حد کافئین منجر به خستگی می‌شود. و اگر فرد فکر می‌کند که با مصرف زیاد آن خستگی را از بین می‌برد، کاملا اشتباه فکر می‌کند. و هر چه بیشتر کافئین مصرف شود، خستگی بیشتر خواهد شد.

راه حل: تا حد ممکن کافئین را از رژیم غذایی خود حذف کنید. این بدین معنی است که نه تنها قهوه، بلکه شکلات، چای، نوشابه الکلی و بعضی از داروها را باید مصرف نکرد و اگر نه باعث خستگی مفرط می‌شوید و خودتان از علت آن غافل هستید.

 

علت پنجم: آلرژی های غذایی

 

هر چند که بعضی غذاها به انسان انرژی می‌بخشند، اما در بعضی موارد همین غذاها سبب آلرژی می‌شوند. دکتر رادی ریو رسا در کتاب(  Your Hidden food Allergies are making you fat)می‌گوید: حتی کمبود غذا هم باعث ایجاد خواب آلودگی می‌شود. شواهد نشان می‌دهد که این کمبود حتما دلیل بعضی خستگی ها می‌باشد و گاهی خستگی عامل کمبود مصرف غذا می‌شود. اگر فکر می‌کنید بعضی غذاها باعث خمیازه کشیدن یا خواب آلودگی شما می‌شوند، رژیم غذایی خود را بررسی کنید و بعضی غذاها را حذف کنید. یا با دکتر خود مشورت کنید تا آزمایشی برای شما بنویسد.


 

علت ششم: کمبود خواب

 

اگر به اندازه کافی نمی‌خوابید، حتما دلیل خستگی شما همین کمبود خواب می‌باشد. این حالت گاهی اوقات در شب شرایطی را به وجود می‌آورد که باعث بی نظمی‌خواب و قطع تنفس لحظه ای می‌شود. هر بار که شما نفس تنگی می‌گیرید، ناخودآگاهانه خواب خود را بر هم می‌زنید. تنها سر نخ شما این است که شما دچار خستگی های پیوسته می‌شوید و متوجه نمی‌شوید شبانه چند ساعت می‌خوابید. بر اساس گفته دکتر گلد برگ، این بی نظمی‌خواب موسوم به (sleep apnea) می‌باشد که در زنان چاق سبب نفس تنگی می‌شود. خروپف هم می‌تواند یکی از علائم این بی نظمی ‌باشد. برای تشخیص بهتر آن می‌توانید به پزشک متخصص در این زمینه مراجعه کنید. اگر به این بی نظمی‌مبتلا می‌باشید، پزشکان توصیه می‌کنند که حتما شیوه زندگی خود را تغییر دهید، از جمله کاهش وزن و ترک سیگار. در درمان‌های پزشکی از یک وسیله برای باز نگهداشتن ورودی هوا به ریه کمک می‌گیرند. در موارد حادتر، جراحی لازم می‌باشد. اگر این بینظمی ‌درمان نشود می‌تواند منجر به خطر بزرگی همچون سکته قلبی بشود.

 

علت هفتم: بیماری قلبی

 

اگر بعد از انجام یک فعالیت بدنی ساده، خیلی احساس خستگی می‌کنید بهتر است با دکتر خود مشورت کنید، چون گاهی اوقات علت این خستگی بیماری قلبی می‌باشد. بر اساس گفته دکتر گلد برگ، اگر بعد از انجام کارهای روزمره، مثل: جارو کردن خانه، تمیز کردن حیاط یا رفت و آمد در خیابان، از پا در می‌آیید، قلب شما یک SOS (مخفف:Save our ship به معنی نشان خطر و کمک) می‌فرستد. اما نباید هر بار که خمیازه می‌کشید سرآسیمه و دستپاچه بشویید. بیشتر مواقع، خستگی اولین علامت بیماری قلبی نیست و عامل موارد ساده تر می‌باشد. همچنین دکتر گلد برگ خاطر نشان کرده است که بیماری قلبی عامل مرگ در بعضی زنان می‌باشد. اگر علت خستگی خود را متوجه نمی‌شوید حتما یک چک آپ بدهید، اگر مربوط به قلب باشد داروها کمک می‌کنند که بیماری خود را برطرف ساخته و انرژی خود را باز یابید.

7 دلیل احساس خستگی

7 دلیل احساس خستگی

 

 

 

 

به اندازه کافی می‌خوابید اما خیلی خسته هستید؟ قبل از اینکه از مشغله‌های زندگی و کار در منزل گله داشته باشید، ریشه‌های خستگی را مطالعه کنید.

من خیلی خسته ام و نمی‌توانم کارهایی را که قبلا انجام می‌دادم، انجام دهم. دوست دارم بروم گردش، اما اصلا انرژی ندارم.

اگر شما هم مثل خیلی از خانم های بالا، این عبارت را به کار می‌برید، بدانید که هر چه جلوتر می‌روید، خسته‌تر می‌شوید.

مهم ترین گله و شکایتی که خیلی از بیماران من دارند، خستگی مفرط می‌باشد، (به گفته دکتر نیکاگلدبرگ، سرپرست مرکز پزشکی NYU در آمریکا). البته مشکل خیلی از افراد کارهای زیاد یا نداشتن خواب کافی می‌باشد. اگر فقط 5 یا 6 ساعت در شب می‌خوابید، مشکل پیدا می‌کنید، و اصلا مشکل شما ربطی به سن ندارد. اما اگر هنگام شب 7 یا 8 ساعت می‌خوابید و هنوز هم خسته هستید باید یک چک آپ بروید و علت خستگی خود را دریابید. اگر خستگی شما بیشتر از یک هفته بود و علت آن را نمی‌دانید با پزشک خود مشورت کنید. از آنجا که خستگی های گاه و بیگاه علائم یک بیماری می‌باشند، اگر در ابتدای کار به آنها رسیدگی شود، قابل درمان می‌باشند. برای پایان دادن به خمیازه خود، 7 عامل خستگی را ملاحظه بفرمایید تا بتوانید راحت‌تر مشکل خود را برطرف کنید. 

 

علت اول: آنمی‌(کم خونی)

 

اگر در دوران باروری خود هستید، یا سیکل قاعدگی دردناک را سپری می‌کنید، یا پولیپ های رحمی‌دارید، یا اخیرا زایمان کرده اید، امکان دارد به کم خونی مبتلا شوید. که این علت خستگی در زنان می‌باشد. مشکلات زمانی که هموگلوبین خون کاهش پیدا می‌کند، به وجود می‌آید، هموگلوبین پروتئین خونی سلول های قرمز خون می‌باشد که اکسیژن را از ریه ها به دیگر قسمت‌های بدن می‌برد. وقتی بافت‌ها و قسمت های بدن اکسیژن کافی دریافت نکنند، فرد دچار خستگی می‌شود. دیگر عوامل کم خونی شامل خونریزی درونی، کمبود آهن، اسید فولیک یا ویتامین B12 می‌باشند. امکان دارد کم خونی توسط بیماری های مزمن مثل بیماری کلیه به وجود بیاید. علائم آن سرگیجه، سرد بودن یا اضطراب می‌باشند. برای تشخیص کم خونی، پزشک متخصص آزمایش خون را برای مریض می‌نویسد. درمان آن با مصرف قرص های آهن یا غذاهای مملو از آهن صورت می‌گیرد. این غذاهای اسفناج، کلم بروکلی و گوشت را شامل می‌شوند. خبر خوش: با درمان موثر، خستگی شما ظرف 30 روز از بین می‌رود.

 

علت دوم: کم کاری تیروئید

 

اگر به طور معمول کند کار می‌کنید یا افسرده می‌باشید، ممکن است تیروئید کم کار داشته باشید، که به کم کاری غده تیروئید موسوم است. غده تیروئید کوچک و پروانه ای شکل می‌باشد که در گردن قرار دارد و متابولیسم بدن را کنترل می‌کند.

دکتر گلد برگ می‌گوید: یکی از مشکلات زنان آمریکایی نامشخص بودن بی نظمی ‌تیروئید می‌باشد. و من فکر می‌کنم مشکل جامع و گسترده است. طبق موسسه تیروئید آمریکا، در سن 60 سالگی، 17 درصد خانم ها به بی نظمی ‌تیروئید مبتلا می‌شوند که خیلی از آنها از این موضوع بی خبر خواهند بود. معمول ترین علت آن بی نظمی‌ موسوم به Hashimoto’s thyroiditis می‌باشد. این شرایط سبب می‌شود وظیفه سلولها برای تولید تیروکسن و دیگر هورمون های ترشح شده از غده تیروئید را تخریب کند. که منجر به کم کاری غده تیروئید یا متابولیسم کند می‌شود. آزمایش خون T3 و T4 هورمون های تیروئید را تشخیص می‌دهند.

 

علت سوم: عفونت دستگاه ادراری

 

اگر چه در خیلی از زنان عفونت دستگاه ادراری با سوزش مشخص می‌شود، اما در خیلی موارد، خستگی یک علامت می‌باشد. همه خانم ها علائم مشخص عفونت دستگاه ادراری ندارند. بعضی از آنها علامت مشخصی پیدا می‌شود. در خیلی موارد عفونت دستگاه ادراری به علت یک باکتری در مجرای ادرار به وجود می‌آید، که این باکتری به خاطر عدم بهداشت مناسب در دستشویی ایجاد می‌شود. (یعنی خشک کردن از طرف به طرف جلو). رابطه جنسی می‌تواند خطر را افزایش دهد، چون که باکتری از واژن به مجرای ادرار می‌رود. اگر پزشک متخصص شک کند که فردی دچار عفونت دستگاه ادرار شده است، آزمایش ادرار را توصیه می‌کند. درمان هم خیلی سریع و آسان می‌باشد، و معمولا داروی آنتی بیوتیکی تجویز می‌شود. و خستگی فرد پس از یک هفته یا کمتر برطرف می‌شود.

اگر علائم دوباره برگردند، فرد دوباره آزمایش می‌شود، چون که در بعضی خانم ها عفونت مزمن می‌باشد. در این صورت باید برای روش های پیشگیری با دکتر مشورت کرد.

علت چهارم: کافئین زیاد

 

خیلی از افراد کولا یا قهوه زیاد می‌نوشند تا انرژی به دست آورند، اما در زنان، تاثیر عکس دارد. در ژورنال us pharmacist در آمریکا دکتر استیفن پری گزارش داده است که کافئین محرک می‌باشد که اگر زیاد مصرف شود مشکلاتی را به وجود می‌آورد. در بعضی از بیماران مصرف بیش از حد کافئین منجر به خستگی می‌شود. و اگر فرد فکر می‌کند که با مصرف زیاد آن خستگی را از بین می‌برد، کاملا اشتباه فکر می‌کند. و هر چه بیشتر کافئین مصرف شود، خستگی بیشتر خواهد شد.

راه حل: تا حد ممکن کافئین را از رژیم غذایی خود حذف کنید. این بدین معنی است که نه تنها قهوه، بلکه شکلات، چای، نوشابه الکلی و بعضی از داروها را باید مصرف نکرد و اگر نه باعث خستگی مفرط می‌شوید و خودتان از علت آن غافل هستید.

 

علت پنجم: آلرژی های غذایی

 

هر چند که بعضی غذاها به انسان انرژی می‌بخشند، اما در بعضی موارد همین غذاها سبب آلرژی می‌شوند. دکتر رادی ریو رسا در کتاب(  Your Hidden food Allergies are making you fat)می‌گوید: حتی کمبود غذا هم باعث ایجاد خواب آلودگی می‌شود. شواهد نشان می‌دهد که این کمبود حتما دلیل بعضی خستگی ها می‌باشد و گاهی خستگی عامل کمبود مصرف غذا می‌شود. اگر فکر می‌کنید بعضی غذاها باعث خمیازه کشیدن یا خواب آلودگی شما می‌شوند، رژیم غذایی خود را بررسی کنید و بعضی غذاها را حذف کنید. یا با دکتر خود مشورت کنید تا آزمایشی برای شما بنویسد.


 

علت ششم: کمبود خواب

 

اگر به اندازه کافی نمی‌خوابید، حتما دلیل خستگی شما همین کمبود خواب می‌باشد. این حالت گاهی اوقات در شب شرایطی را به وجود می‌آورد که باعث بی نظمی‌خواب و قطع تنفس لحظه ای می‌شود. هر بار که شما نفس تنگی می‌گیرید، ناخودآگاهانه خواب خود را بر هم می‌زنید. تنها سر نخ شما این است که شما دچار خستگی های پیوسته می‌شوید و متوجه نمی‌شوید شبانه چند ساعت می‌خوابید. بر اساس گفته دکتر گلد برگ، این بی نظمی‌خواب موسوم به (sleep apnea) می‌باشد که در زنان چاق سبب نفس تنگی می‌شود. خروپف هم می‌تواند یکی از علائم این بی نظمی ‌باشد. برای تشخیص بهتر آن می‌توانید به پزشک متخصص در این زمینه مراجعه کنید. اگر به این بی نظمی‌مبتلا می‌باشید، پزشکان توصیه می‌کنند که حتما شیوه زندگی خود را تغییر دهید، از جمله کاهش وزن و ترک سیگار. در درمان‌های پزشکی از یک وسیله برای باز نگهداشتن ورودی هوا به ریه کمک می‌گیرند. در موارد حادتر، جراحی لازم می‌باشد. اگر این بینظمی ‌درمان نشود می‌تواند منجر به خطر بزرگی همچون سکته قلبی بشود.

 

علت هفتم: بیماری قلبی

 

اگر بعد از انجام یک فعالیت بدنی ساده، خیلی احساس خستگی می‌کنید بهتر است با دکتر خود مشورت کنید، چون گاهی اوقات علت این خستگی بیماری قلبی می‌باشد. بر اساس گفته دکتر گلد برگ، اگر بعد از انجام کارهای روزمره، مثل: جارو کردن خانه، تمیز کردن حیاط یا رفت و آمد در خیابان، از پا در می‌آیید، قلب شما یک SOS (مخفف:Save our ship به معنی نشان خطر و کمک) می‌فرستد. اما نباید هر بار که خمیازه می‌کشید سرآسیمه و دستپاچه بشویید. بیشتر مواقع، خستگی اولین علامت بیماری قلبی نیست و عامل موارد ساده تر می‌باشد. همچنین دکتر گلد برگ خاطر نشان کرده است که بیماری قلبی عامل مرگ در بعضی زنان می‌باشد. اگر علت خستگی خود را متوجه نمی‌شوید حتما یک چک آپ بدهید، اگر مربوط به قلب باشد داروها کمک می‌کنند که بیماری خود را برطرف ساخته و انرژی خود را باز یابید.

داستان جذاب شیشه - قسمت اول

داستان جذاب شیشه - قسمت اول

 

من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از از راه رسیدم بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم.

 او، نخستین و تنها پسر خانواده خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود. عموی من از پدرم خیلی کوچک تر بود. با اینهمه من حتی پس از پسر او متولد شده و به قول پدرم زنگوله پای تابوت بودم. این تنها بدشانسی من نبود. از همان زمان تولد مشخص شد که پسر عموی من بسیار زیباست. یک پسر کوچولوی درشت، تپل، با مژگان بلند و چشمان خمار، که بالاتر از همه، باز مطابق سلیقه مردم مشرق زمین، بسیار سرخ و سفید بود.

طبق رسم خانوادگی انتخاب نام نوزاد به عهده پدربزرگ بود. او که از تولد نوه جدید هود به وجد آمده بلود، خوب به سر و روی او خیره شد و قد و قامت فسقلی او را برانداز کرد. به فکر فرو رفته و عاقبت او را یوسف نامیده بود. بعدها، وقتی که هر دو بزرگ تر شدیم و سفیدی پوست، مژگان بلند و خماری چشمان او بیشتر جلوه گر شدند من گه گاه سربه سرش می گذاشتم و او را به جای یوسف زلیخا صدا می زدم، پدربزرگ معتقد بود که او نیز همانند صاحب نام خویش هر چه سختی بکشد مقامش بالاتر خواهد رفت.

"ارزش یک لحظه زندگى"

"ارزش یک لحظه زندگى"

دختری را که در تصویر می بینید، کتی کرکپاتریک نام دارد؛‌ کتی 21 ساله به همراه نامزد 23 ساله خود نیک برای جشن عروسی شان آماده می شوند.
 این عکس تنها چند دقیقه قبل از مراسم عروسی این دو جوان، در روز 11 ژانویه 2005 گرفته شده است.
کتی مبتلا به سرطان است و بیماری وی در بدترین وضعیت خود قرار دارد؛ وی مجبور است هر روز ساعاتی زیر نظر پزشک و دستگاه های مخصوص قرار بگیرد. در این عکس، نیک منتظر است تا کتی یکی دیگر از شیمی درمانی هایش به پایان برساند.
کتی علیرغم تمام درد و رنج ناشی از بیماری سرطان، ضعف بدنی، شوک های ناشی از تزریق پی در پی مورفین، قصد دارد مراسم عروسی خود را بدون هیچ عیب و نقصی برپا کند. وی به خاطر بیماری اش همیشه در حال کاهش وزن است، به همین خاطر مجبور شد هر چه به روز عروسی اش نزدیک تر می شود، لباس عروسی اش را کوچک تر و کوچک تر کند. وی مجبور بود در طول مراسم عروسی اش کپسول تنفسی اش را به دنبال خود داشته باشد. در این تصویر پدر و مادر نیک را می بینید. آن ها از اینکه می بینند پسرشان با عشق دوران دبیرستان خود ازدواج می کند بسیار خوشحال هستند.
کتی در ویلچیر خود نشسته و به ترانه ای که نیک و دوستانش می خوانند گوش می دهد. طی مراسم عروسی، کتی مجبور می شد برای لحظاتی استراحت کند. او به خاطر ضعف و درد نمی توانست به مدت طولانی بایستد.
کتی تنها پنج روز بعد از مراسم عروسی اش فوت کرد. دیدن زنی که علیرغم بیماری سرطان و آگاهی به عمر کوتاه مدت اش ، ازدواج می کند و تمام مدت لبخند بر لب دارد ما را به این فکر می برد که خوشبختی دست یافتنی است، مهم نیست چقدر دوام می آورد.
باید از منفی بافی دست برداریم؛ زندگی آن قدرها هم که فکر می کنیم پیچیده نیست. زندگی کوتاه است. قوانین را زیر پا بگذار. به سرعت ببخش. با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس. همیشه بخند. هیچ وقت لبخند را از لب هایت دریغ نکن. مهم نیست زندگی چقدر عجیب است. زندگی همیشه آن طور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود.
چقدر خوبه که هر از گاهی باورهایمان را یه مروری کنیم. بد نیست آدم چند وقت یه بار ذهنیات و تفکراتش رو خانه تکانی کنه. واضح تر بگم. ما در مورد رفتار و افکارمون بیش تر از اونیکه فکر کنیم بر حسب عادت فکر می کنیم و عمل می کنیم. برای چند لحظه بدون تعصب این مطلب رو بخونیم. قبول؟!
قبل از ادامه بحث آزمایش زیر را بخوانید خیلی جالب و خواندنی است:
باورها
 دانشمندان برای بررسی تعیین میزان قدرت باورها بر کیفیت زندگی انسان ها آزمایشی را در «هاروارد یونیورسیتی» انجام دادند:
80 پیرمرد و 80 پیرزن را انتخاب کردند. یک شهرک را به دور از هیاهو برابر با 40 سال پیش ساختند. غذاهای 40 سال پیش در این شهرک پخته می شد. خط روی شیشه های مغازه ها، فرم مبلمان ، آهنگ ها ، فیلم های قدیمی ، اخباری که از رادیو و تلویزیون پخش میشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد این 160 نفر را از هر نظر آزمایش کردند: تعداد موی سر ، رنگ موی سر ، نوع استخوان ، خمیدگی بدن ، لرزش دست ها ، لرزش صدا ، میزان فشار خون ... بعد این 160 نفر را به داخل این شهرک بردند ، بعد از گذشت 5 الی 6 ماه کم کم پشتشان صاف شد ، راست می ایستادند ، لرزش دست ها بطور ناخودآگاه از بین رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهای سر شروع به مشکی شدن کرد ، چین و چروک های دست و صورت از بین رفت . علت چه بود؟ خیلی ساده است. آن ها چون مطابق با 40سال پیش زندگی کردند ، باور کرده بودند 40 سال جوان تر شده اند . انسان ها همان گونه که باور داشته باشند می توانند بیندیشند . باورهای آدمی است که در هر لحظه به او القا می کند که چگونه بیندیشد .
اصولا فرق بین انسان ها ، فرق میان باورهای آنان است . انسان های موفق با باورهای عالی ، موفقیت را برای خود خلق می کنند . انسان های ثروتمند ، باورهای عالی و ثروت آفرین دارند که با اعتماد به نفس عالی خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال کسب ثروت می روند و به لحاظ باورهای مثبتشان به ثروت مطلوب خود می رسند . قانون زندگی قانون باورهاست . باورهای عالی سرچشمه همه موفقیت های بزرگ است . توانمندی یک انسان را باورهای او تعیین می کند . انسان ها هر آنچه را که باور دارند خلق می کنند . باورهای شما دستاوردهای شما را در زندگی می سازند . زیرا باورها تعیین کننده کیفیت اندیشه ها ، اندیشه ها عامل اولیه اقدام ها و اقدام ها عامل اصلی دستاوردها هستند.
حکایت دوم:
انیشتین می‌گفت : «آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند.»
استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان  تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید.» او حرف هایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند: «صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیش تر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و در مجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود،  اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض باز کردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: «بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها? نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»  استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟» و خودش ادامه می‌دهد که: «راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟» اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد? اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم.»

«حقیقت این است که به محض تغییر برداشت? همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آن ها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است.

فقط 10 دقیقه بشینیم تو یه جای خلوت و تک تک طرز فکر ها و رفتارهایی که بطور نا خودآگاه عادتمون هست مرور کنیم. می دونید چه اتفاقی میافته؟ اگر واقعا بدون تعصب تک تک اعمال و افکارمون رو مرور کنیم به خوبی می تونیم خوب و بدهاش رو از هم تفکیک کنیم. خوب ها و به درد بخورهاش رو تقویت کنیم و بدها و کثیف هاش رو دور بندازیم تا بیش از این تو زندگیمون دست و پامون رو نگیره. انسان به طور ذاتی بدون اینکه نیاز به آقا بالا سری داشته باشه توانایی تشخیص خوب و بد رو داره. مگه نه؟ خب منظورم از این خانه تکانی چیه؟:

تو ادبیاتمون بهش میگن: چشم ها رو باید شست. جور دیگر باید دید.

تو ادبیات عرفانی مون هم بهش میگن: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم. فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.

با کلاس ها هم بهش میگن:

مهندسی مجدد یا ری انجینیرینگ"Re-Engineering"

بزرگان هم بهش میگن:

مراقب افکارت باش که گفتارت می شود مراقب گفتارت باش که  رفتارت می شود مراقب رفتارت باش که عادتت می شود. مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود و مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود.

مذهبی ها هم بهش میگن: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت.

قانون فعالیت های ذهن ناخودآگاه: ذهن ناخود آگاه شما موجب می شود همه گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای شما هماهنگ است.

ذهن ناخود آگاه شما بسته به اینکه چگونه برنامه ریزی می کنید می تواند شما را به پیش ببرد یا از پیشرفت باز دارد.

توی این خانه تکانی ذهن و رفتار چه اتفاقاتی میفته:

*بعضی باورها و ذهنیت ها رو باید تمیز کرد و غبار زمان رو ازش دور کرد، سر و سامانی داد ، خیلی محکم تر اونها رو حفظ کرد و بهش بها داد. چه باورهای قشنگی داشتیم که به مرور زمان و دود زندگی یکنواخت سیاهی بهش نشسته و باید با چاشنی خاطره سر و سامانی بهشون داد و دوباره در ردیف اول قفسه باورهامون قرار بدیم.

** بعضی از اون باورها رو که اتفاقا از بس بهشون عادت کردیم خیلی هم دم دست قرار گرفتند و همیشه مزاحمی برای دیدن باورهای قشنگمون هستند، باید برای همیشه فراموش کرد و در زباله دان فراموشی قرار داد.

***اگر خوب به این باورها دقت کنیم می بینیم که بسیاری از رفتارهایمان ناشی از باورهایی است که از آن ها بیزار هستیم. ولی از بس در درون نا خودآگاهمان به آن ها عادت کردیم وجود آن را فراموش کرده ایم. جالب است که در این کنکاش متوجه رفتارهایی می شویم که به دلیل انتقام از کسانی که در حق ما ظلمی کرده اند و به آن ها دسترسی نداریم به طور ناخوداگاه از اطرافیانمان انتقام می گیریم! در صورتیکه آن ها شاید خیلی هم ما را دوست داشته باشند ولی این نفرت به قدری در درون ما نفوذ کرده که علاقه آن ها را نه تنها درک نمی کنیم بلکه به طریقی سعی در آزردن آنها داریم.

**** مثل اینکه  مطلب داره پیچیده میشه. ضمنا اگر خوب دقت داشته باشیم با تفکراتی در درون خود مواجه میشیم که اتفاقا خیلی هم به کارمان آمده و در برابر مشکلات زیادی از اون ها استفاده کردیم ولی از بس که همیشه در دسترسمون بوده قدرش رو ندونستیم و فراموشش کردیم و گذاشتیمش کنار و حالا که با مشکل مواجه میشیم یادمون رفته که چه ابزار خوبی رو کنار گذاشتیم و می تونستیم ازش استفاده کنیم. حالا که داریم افکارمون رو زیر و رو می کنیم خوبه که دوباره اون باورها و ابزارها رو گرد گیری کنیم و ازشون استفاده کنیم.