ارتباط چهره با نگرش افراد به عشق
پژوهشگران می گویند که با نگاهی به چهره افراد می توان دریافت که نسبت به رابطه با جنس مخالف خود چه طرز فکر و رفتاری دارند.
پژوهشگران دانشگاههای ابردین و سنت اندروز در اسکاتلند و دورهام در انگلستان در تحقیق مشترکی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که مردها عموما زنهایی را ترجیح می دهند که از برقراری رابطه جنسی کوتاه مدت رویگردان نیستند. در حالی که زنها مردانی را ترجیح می دهند که بتوانند با آنها رابطه ای طولانی برقرارکنند.
در این پژوهش که گزارش آن در ژورنال "تکامل و رفتار انسانی" منتشر شده، چهره ۷۰۰ نفر که بین ۲۰ تا ۲۹ سال سن داشته اند بررسی شده است.
محققان می گویند که افراد می توانند با در نظر گرفتن بعضی ویژگیهای ظاهری و با توجه به نوع رابطه ای که ترجیح می دهند داشته باشند، شریک زندگی شان را آگاهانه تر انتخاب کنند.
در این پژوهش به داوطلبان شرکت کننده در تحقیق، تصاویری از چهره های زنان و مردانی از گروه سنی یاد شده نشان داده شد و بعد آنها می بایست عکس فردی را انتخاب کنند که به اعتقاد آنها از رابطه ای کوتاه مدت استقبال می کند.
همچنین از شرکت کنندگان خواسته می شد از میان عکسها، عکس جذابترین فرد را برای رابطه ای کوتاه یا طولانی انتخاب کنند و بگویند که کدام چهره از نظر آنها زنانه تر یا مردانه تر و در مجموع جذابتر است.
داوریهای غریزی
پژوهشگران که عقاید واقعی صاحبان تصاویر را نسبت به روابط عاشقانه، پیشاپیش از طریق پرسشنامه بدست آورده بودند، در مرحله بعد، نظرات شرکت کنندگان را با آنچه در پرسشنامه ها نوشته شده بود مقایسه کردند. این مقایسه آنها را متقاعد کرد که حدس و گمان بسیاری از شرکت کنندگان درست بوده و حس غریزی آنها به آنها راست گفته است.
زنهایی که با ایجاد رابطه کوتاه مدت مشکلی نداشته اند، معمولا از نظر شرکت کنندگان جذاب بوده اند.
بر اساس قضاوت شرکت کنندگان در این تحقیق، مردانی که روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند اغلب کسانی هستند با ظاهری مردانه، چانه برآمده، بینی درشت و چشمهای ریز.
دکتر لیندا بوتروید، استاد دانشکده روانشناسی در دانشگاه دورهام به بی بی سی گفته است: "این مطالعه نشان می دهد که ما می توانیم در روابط مان با دیگران از قضاوتهای غریزی خود استفاده کنیم. این قضاوتها همیشه درست نیستند اما راهنمای مفیدی هستند."
دکتر بوتروید یادآور شده که برداشت اولیه آدمها نسبت به هم بر اساس ویژگیهای ظاهری شان، تا حدی در ارزیابی آنها از فردی که می خواهند با او رابطه عاشقانه داشته باشند و یا فردی که او را به چشم رقیب عشقی خود می نگرند، تاثیرگذار است.
دکتر بن جونز، استاد دانشگاه ابردین که ازمحققان این پژوهش بوده است می گوید: "بسیاری از مطالعات پیشین نشان داده است که بخش عمده ای از قضاوتهای مردم نسبت به دیگران، از قضاوت راجع به سلامت افراد گرفته تا میزان برونگرایی و درونگرایی آنها، بر اساس چهره انجام می شود.
اما این اولین مطالعه ای است که نشان می دهد مردم در نوع رابطه عاشقانه ای که خوشایند آنها باشد، نسبت به ویژگیهای چهره فرد مورد نظرشان حساسند."
بر اساس یافته های این تحقیق، زنها از مردانی که در روابط جنسی بی بند و بارند رویگردان هستند و این نوع مردها را نه برای رابطه ای موقت و نه رابطه ای بلند مدت، جذاب نمیدانند.
۲۳ نکته برای غلبه بر خشم
۱ - خود را دوست داشته باشید تا هرگز گرفتار خشمهای مخرب نخواهید شد.
۲ - خود را از شر توقعاتی که از دیگران دارید نجات دهید.
۳ - رفتارهای خشم برانگیز را بررسی کنید و راهی صحیح برای ابراز احساسات خود بیابید.
۴ - در هنگام عصبانیت سعی کنید پیش کسی بروید که برای او احترام خاصی قایل هستید و او را دوست دارید.
۵ - لحظات عصبانیت خود را با قید زمان و مکان و واقعهای که باعث عصبانیت شما شده یادداشت کنید.
۶ - از شخصی که دوستش دارید بخواهید تا هنگام عصبانیت، به شما با گفتار یا اشارههای توافق شده، هشدار دهد.
۷ - پس از بروز خشم اعلام کنید که خطا کردهاید.
۸ - یاد بگیرید که اگر چیزی را دوست ندارید. اما از آن عصبانی هم نشوید.
۹ - یاد بگیرید که هر کس حق دارد چیزی باشد که خودش انتخاب کرده.
۱۰ - ادای عصبانیت را در آورید.
۱۱ - عصبانیت خود را به تعویق اندازید.
۱۲ - در لحظه خشم، از افکار خود آگاهی پیدا کنید.
۱۳ - شوخ طبعی را در خود پرورش دهید.
۱۴ - زمان حال خود را با خشم و عصبانیت به هدر ندهید.
۱۵ - زندگی را سخت نگیرید.
۱۶ - خود را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست بگیرند.
۱۷ - یاد بگیرید تا اعمال و عقاید دیگران شما را پریشان و آشفته نسازد.
۱۸ - به خاطر داشته باشید که دیگران حق دارند با آن چه دلخواه شماست همراه نباشند.
۱۹ - به یاد داشته باشید که دیگران نمیتوانند همیشه به میل شما رفتار کنند.
۲۰ - اگر فکر میکنید که با بلندتر کردن صدایتان طرف مقابل ساکت میشود. بیاموزید تا احساس خود را به او نشان دهید، اما کاری نکنید که عصبانی شود.
۲۱ - یاد بگیرید که در برابر یأس و ناکامی به شکل تازهای از خود واکنش نشان دهید.
۲۲ - خشم خود را به نحوی که آثار مخرب نداشته باشد، ابراز کنید.
۲۳ - بیاموزید که دنیا هرگز آن طور که شما میخواهید، نخواهد بود.
.:: راههای متعدد شارژ کردن مغز ::.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که مغز شما هم همانند گوشی تلفن همراهتان به شارژ شدن نیاز دارد؟
اکنون راهکارهایی را به شما توصیه میکنیم تا مغز خود را احیا کنید. مهمترین گام برای بهرهمندی از مغزی سالم، داشتن خوابی عمیق، آرام و کافی است. این در حالی است که مصرف بادام موجب تقویت مغز و آب سیب نیز با خاصیت مشابه، حافظه را بهبود میبخشد.
توجه داشته باشید که استرس، قدرت مغز را تحلیل میبرد. پس تا جایی که میتوانید از استرس دوری کنید و به شادی و آرامش روی آورید. انجام تمرین های یوگا و مدیتیشن میتواند راهکار مناسبی برای دوری از استرس باشد. از سوی دیگر همانگونه که ورزشهای متعددی برای بدن وجود دارد، ورزشهای ذهنی را نیز نباید فراموش کرد.
حل جدول و دیگر بازیهای ذهنی تا حدود زیادی به تقویت مغز کمک میکند. بر خلاف بادام و آب سیب، شکر موجب ضعیف شدن حافظه میشود. تا جایی که می توانید مصرف شکر را در رژیم غذایی خود محدود کنید. از سوی دیگر برای داشتن مغزی سالم، شبها غذای سبک بخورید و سعی کنید قوه خلاقیت و تصویرسازی خود را تقویت کنید. همچنین مصرف ویتامین ب کمپلکس هم حافظه را تقویت میکند.
راههای به دست آوردن آرامش
1- جلوی گریه خود را نگیرید و گه گاهی گریه کنید.
2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید. سکوت عصاره ی آرامش است، با زور نمی توان آن را ایجاد کرد، باید زمانی که فرا رسید آن را بپذیرید. اگر برایتان امکان دارد دست کم روزی یک ساعت، تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید.
3- افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می برند.
4- وقتی احساس می کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آنها را پاک کنید.
5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می شود.
6- آرامش را از کودکان بیاموزید، ببینید که چگونه در همان لحظه ای که هستند، زندگی می کنند و لذت می برند.
7- از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می کنید.
8- هرچه اکسیژن بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد، خوب است در محل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید.
9- مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.
10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام تر کنید، طولی نمی کشد که آرام خواهید شد. گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیدید که با صدای بلند صحبت کند؟
12- با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.
13- راحتی، یکی از عناصر مهم آرامش است، مثل دمای مناسب، صندلی راحت و لباس و کفش راحت:
• هر چند وقت یک بار ساعتتان را کنار بگذارید و خود را از فشار زمان نجات دهید.
• در آوردن کفشها به کاهش فشار عصبی کمک میکند.
• فشردن یک توپ کوچک، تنشهای عصبی را که در انگشتان و دستهای شما متمرکز شدهاند، خالی می کند.
• لباسهای گشاد و راحت، باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش می شود.
14- لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید، سپس بیشتر وقتها آنها را به یاد آورید و درباره شان فکر کنید و لذت ببرید.
15- هوای دریا، آب شور و صدای امواج، همگی باعث آرامش می شوند، مسافرت به سواحل دریا را فراموش نکنید. تماشای ماهی ها مثل خیره شدن به دریا، در شما ایجاد آرامش می کند، زیرا ماهیها آرام شنا می کنند و آرام تنفس می کنند.
16- آهسته غذا خوردن و جویدن، باعث تجدید قوای فکری و احساس آرامش خواهد شد.
17- برای تأثیر بیشتر و رسیدن به آرامش، در خود متمرکز شوید و آرام نفس بکشید.
18- تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، این کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم می کند و به شما اجازه میدهد، ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
19- احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
20- یکی از مهمترین مهارتها در آرام بودن، فکر نکردن به مسائل کوچک است، دومین مهارت، کوچک شمردن تمام مسایل است.
21- شاد کردن دیگران، موجب آرامش می شود. نمی دانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یک کارتن خواب هدیه دهید. قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!
22- اگر می دانستید که: «سیگار کشیدن + ورزش نکردن = استرس ، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سیگار نمی کشیدید و ورزش کردن را به تعویق نمی انداختید.
پنج واکنش اساسی در برابر تنشهای محل کار
۱- شریک غم دیگران بودن بی آنکه گامهای اساسی درجهت تغییر وضعیت برداشته شود؛
۲- برای کاستن از سنگینی کار، طولانی تر و بیشتر کارکردن؛
۳- روی آوردن به تلاش جالب واکنشی به منظور اینکه بتوانیم سرزندگی را بازگردانده و کار بیشتری را در مدت کوتاهتری انجام دهیم.
۴- جسماً از شغل خویش کناره گرفتن یا آن را رها کردن و به دنبال کار دیگری گشتن یا زمان و توان صرف شده در مسیر کار را کاهش دادن؛
۵- تجزیه و تحلیل وضع، بازبینی راهبردها و به جست و جــوی راهکـارهـایـی برای دگرگون سازی موارد پرداختن.
در نگاه اول، به نظر می آید که واکنش شماره ۵ عملی ترین واکنش است به شرطی که تشخیص دهیم موقعیت شغلی ما تا چه حد از اختیار ما خارج است. موارد وابسته به کنشها و قواعد پدید آمده توسط دیگران چنان فزون است که حتی سازنده ترین کوششها نیز قادر به تضمین آن نیستند. آنچه که می توان تضمین کـرد احساس نیکوی «پذیرش مسئولیت» شغلی مان است. از آنجایی که شرایط فردی خیلی زیاد فرق می کند، از این رو «راه حل صحیح» برای هر کس متفاوت است.
به یاد بسپارید که امکان دارد راهکارهای مستقیمی برای مشکلات حاصل از تنش شغلی وجود نداشته باشد.
پیشنهادهایی جهت کاهش فشار روانی کاری
۱ - مسئولیت شغلتان را به عهده بگیرید:
تا جایی که مقدور است اولویتها را درنظر گرفته و مجدداً تعیین کنید. نخست مراقب کارهای مهم و دشوار باشید و وقت تان را تنظیم کنید. در این صورت کاراتر می شوید.
۲ - هر بار، به عملی دست زنید:
هر طرح بزرگ را به کار کوچکتر و اجراشدنی تقسیم کنید. فهرستی از تمام اموری که باید انجام یابند و زمان تقریبی پایان هریک تهیه کنید. به کارها اولویت ببخشید. ابتدا کاری را به اتمام رسانده و آنگاه به سراغ بعدی بروید. کارها را تا زمانی آسان بگیرید که حس کنید نیاز به اجرا و نظارت داشته باشند.
۳ - با همکاران روراست باشید:
این مسئله درمورد رئیس نیز صدق می کند. اگر دچار مخمصه شده اید، عیان سازید. چه بهتر که در این رهگذر، همدردانی هم داشته باشید. تنها شکوه نکنید. راه گشا باشید و پیشنهادهای عملی مطرح سازید.
۴ - بگذارید کارفرمایتان کمک کند:
بسیاری از شرکتها به کارکنان خود یاری می کنند تا به مدد برنامه مساعدت به کارمند، پیامدهای حاصل از تنشهای پیشه ای را از میان بردارند.
۵ - کمتر کار کنید:
«نه» گفتن را یاد بگیرید. دست از کارهایی بکشید که سرنوشت ساز نیستند.
۶ - نشانه های خطر تنش شغلی را بشناسید:
از علایم فشار شغلی با خبر باشید و به محض اینکه مهارنشدنی گشتند، واردعمل شوید؛
۷ - مراقب بهداشت جسمی خود باشید:
تندرستی جسمانی سبب می شود که تحمل فشارتان افزایش یابد. باید تغذیه و خوابتان متعادل باشد. به اندازه کافی ورزش کنید.
۸ - آرمیدن را بیاموزید:
دریچه اطمینان سالمی اعم از ورزش، سرگرمی، موسیقی، مطالعه یا فقط پیاده روی بیابید و از آن به عنوان پلی بین کار و زندگی داخلی خودتان استفاده کنید.
۹ - از زندگی خصوصی خویش غافل نباشید:
برنامه ای تنظیم کنید تا رعایت عدالت بین کار و زندگی شخصی را بر شما امکان پذیر سازد. از این کار، دمی غفلت نورزید.
۱۰ - به فکر تغییر یا ترک شغل خود باشید:
گرچه این آخرین راه چاره است، ولی با این همه شق دیگـری برایتان پیش می آید. چنانچه وضع مالی تان پرداختن به اینگونه تصمیمات را ناممکن می سازد، در این صورت حواس خود را جمع زندگی داخلی تان کنید. اگر زندگی خصوصی تان پرثمرتر، مهیج تر و مفرح تر باشد، احتمال دارد پاره ای از درد و رنج وضع ناشاد کاری را برطرف سازد.
مصرف میوه و سبزیجات می تواند از شکستگی استخوان لگن در مردان مسن جلوگیری کند
ویتامین «سی» مردان مسن را در برابر کاهش توده استخوانی محافظت می کند .
مصرف میوه و سبزیجات می تواند به محافظت مردان مسن در برابر کاهش توده استخوانی که عامل اصلی شکستگی استخوان لگن است، کمک کند.
تحقیقات جدید نشان می دهد: تراکم مواد معدنی استخوان ها، وضعیت کلی و خطر شکستگی آن ها علاوه بر کلسیم به مواد غذایی متعددی بستگی دارد.
این محققان معتقدند: ویتامین C بدن را در برابر التهابات محافظت می کند، التهاب مزمن می تواند به جذب استخوان ها و کاهش جرم آن ها منجر شود.
مطالعات قبلی در این زمینه تاثیر مصرف میوه و سبزیجات را اثبات کرده بودند اما نتایج این تحقیقات که در شماره نشریه تغذیه چاپ شده، برای اولین بار نقش ویتامین C را به طور خاص و مجزا مطرح میکند.
گفتنی است نتایج این تحقیقات تاثیر مشابهی را در زنان سالمند تایید نمیکند، این در حالیست که زنان زودتر و بیشتر از مردان دچار کاهش توده استخوانی و پوکی استخوان می شوند.
همچنین محققان اعلام کردند: بر خلاف انتظار، ویتامین C در مردان سیگاری کارایی کمتری دارد.
تفکر مثبت به زندگی احتمال آلزایمر را کاهش میدهد
تحقیقات نشان میدهد افراد آرام و اجتماعی کمتر به آلزایمر مبتلا می شوند.
محققان موسسه کارولینسکا در استکهلم بر این باورند افراد مسنی که فعال هستند و فعالیتهای اجتماعی و اضطراب کمتری دارند، زوال عقل در کمتر است.
آنها معتقدند بین ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی و آلزایمر ارتباط وجود دارد .
طی این تحقیق مشخص شد افرادی که شخصیت آرامی دارند و کمتر دچار اضطراب می شوند 50 درصد خطر ابتلا به آلزایمر در آنها کاهش پیدا می کند.
پزشکان معتقدند بیماری آلزایمر در ابتدا بدون علامت است و پس از گذشت مدت زمانی علایم آن بروز پیدا می کند و افرادی که فاکتورهای خطر در آنها وجود دارد ، باید تحت نظر پزشک باشند تا اقدامات پیشگیرانه در مورد آنها صورت بگیرد.
این بیماری در جهان رو به گسترش است و به افراد توصیه می شود سبک زندگی خود را تغییر دهند و زندگی فعالی داشته باشید، اوقات فراغت خود را با فعالیت های گوناگون پر کنید، فعالیت های جسمی و اجتماعی داشته باشید تا بتوانید از این بیماری پیشگیری کنید.
آب سیب برای مبارزه با آلزایمر مفید است
پژوهشگران اعلام کردند: نوشیدن آب سیب احتمال ابتلا به بیماری آلزایمر را با تاخیر میاندازد.
پژوهشگران در آمریکا دریافتهاند؛ موشهای آزمایشگاهی که آب سیب میخورند در آزمایشات ذهنی و مفهومی بهتر عمل میکنند و از افت بازده و کارآیی ذهنی در این موشها حتی با بالا رفتن سن در صورتی که از آب سیب در رژیم غذایی روزانه آنها استفاده شود، جلوگیری میشود.
این پژوهش به سرپرستی توماس بی شی محقق دانشگاه ماساچوست در آمریکا صورت گرفته است. نتایج تعدادی از مطالعات آزمایشگاهی نشان داد: عملکرد موشها زمانی که آب سیب مصرف میکنند بسیار بهتر از حد طبیعی است.
نتایج این پژوهش در مجله بیماری آلزایمر منتشر شده است. در این تحقیق به موشها دو لیوان آب سیب هر روز به مدت یک ماه خورانده شد. پس از انجام آزمایشات لازم معلوم شد: در موشهایی که آب سیب خورده بودند مقدار تولید یک ذره پروتئینی کوچک کاهش پیدا کرد. این ذره پروتئینی بتا – آمیلوئید نام دارد و گفته میشود که در شکل گیری پلاکهای بیماری زا نقش دارد.
به گفته پژوهشگران؛ این پلاکها اغلب در مغز افرادی که مبتلا به آلزایمر هستند یافت میشود. بنابراین کاهش میزان این پروتئین به معنی کاهش خطر بروز آلزایمر و یا حداقل به تاخیر انداختن زمان بروز بیماری است.
قهوه؛ نه بیشتر از 7 فنجان در روز
پژوهشگران انگلیسی هشدار میدهند که زیادهروی در مصرف نوشیدنیهای حاوی کافیین، احتمال پریشانی خاطر را افزایش میدهد.نوشیدن بیش از هفت فنجان قهوه در طول روز خطرناک است.
دستها شروع به لرزش میکنند و ضربان قلب تند میشود. اگر به نوشیدن قهوه عادت ندارید چنین حسی را زمانی تجربه میکنید که تازه به جمع طرفدران "قهوه" پیوسته باشید. اگر هم به "قهوهنوشی" عادت دارید که با افزایش ضربان قلب و لرزش دستها آشنایید. عوارضی که پس از نوشیدن یک لیوان قهوه بیش از حد معمول، ظاهر میشوند.
"قهوه کافییندار" با تحریک سیستم عصبی، منجر به افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون و فعالیت بیشتر رودهها میشود. کسانی که قهوه مینوشند، معتقدند که "قهوه کافییندار" دقت و تمرکز حواس را افزایش میدهد.
به گزارش دویچهوله، پژوهشگران روانشناسی دانشگاه "دورهام" انگلستان میگویند، افزایش تمرکز حواس پس از نوشیدن قهوه، بدون عوارض جانبی نیست. مصرف بیش از حد قهوه، خطر پریشانی خاطر را افزایش میدهد و ممکن است باعث توهم شود.
کسانی که روزانه بیش از حد معمول قهوه مینوشند، مثلأ حدود ۷ فنجان در طول روز، در مقایسه با افردای که یک لیوان قهوه در طول روز مینوشند، تا ۳ برابر بیشتر در معرض خطرند.
عامل تنش شغلی چیست؟
کار زیاد و تعارض شخصیت (به ویژه با بالادستان) دو نمونه از رایج ترین علل تنش شغلی است. قبول مسئولیت سنگین، علت دیگری است.
کسانی که در مشاغل مدیریت انجام وظیفه می کنند، غالباً از حجم زیاد کار شکوه می کنند. اما امتیازی دارند که شاید از وجودش بی خبر باشند و آن نرمش پذیری است. این قدرت در آنهــا هست کــه ازطریق جستار (بحث و گفت و گو) و حتی رویارویی، تنش محل کار را بزدانید.
این حالت پیوسته برای سایر کارکنان مانند کارگرانی که در خط تولید کار می کنند یا کسانـی که به کارهای دفتری سرگرمند، رخ نمی دهد. پژوهش ثابت می کند پیشه هایی که ملال آور و یکنواخت به نظر می رسند همان قدر بر انسان فشار وارد می سازند که مشاغل اجرایی کارآمد.
اختلالهای اضطرابی
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
در پژوهشهای اغلب نقاط دنیا اختلالهای اضطرابی جزو شایعترین اختلالهای روانپزشکی هستند. همچنین مطالعات متعدد نشان می دهند این اختلالهای به طورقابل ملاحظه ایMorbidity ، استفاده از سرویسهای مراقبتهای بهداشتی و اختلالهای عملکرد را موجب می شوند.
همچنین مطالعات اخیر نشان می دهند اختلال اضطرابی مزمن میزان مرگ و میر(Mortality) مرتبط با بیماریهای قلبی–عروقی را افزایش می دهند. بنابر این تشخیص صحیح و سریع اختلالهای اضطرابی و آغاز درمان اهمیت زیادی دارد.
درمانهای در دسترس کنونی برای این اختلالهای از قبیل درمانهای دارویی و رواندرمانی جزء موثرترین درمانهای روانپزشکی هستند.
واژه «اضطراب» برای توصیف پاسخ ذهنی و جسمی به موقعیتهای ترسناک و تهدید کننده به کار می رود. همه اضطراب را تجربه میکنند، یک احساس ناخوشایند، مبهم و منتشر دلهره که اغلب با نشانههای اتونوم مثل سردرد، تعریق، تپش قلب، احساس گرفتگی سینه، سوهاضمه و بیقراری همراه است. مجموعه علایم اضطرابی در افراد مختلف متفاوت است.
انواع اختلالهای اضطرابی شامل:
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
- اختلال اضطراب منتشر(Generalized anxiety disorder)
- اختلال وسواسی- اجباری(Obsessive – compulsive disorder)
- اختلال پانیــک(Panic disorder)
- هراس اجتــماعی(social phobia)
- اختـلال استرس پس از سانـحه (Post traumatic stress disorder)
اختلال اضطراب منتشر(Generalized anxiety disorder)
اضطراب و نگرانی مفرط در باره چندین واقعه یا فعالیت در اکثر اوقات روز و طی یک دوره حداقل ۶ ماهه میباشد. نگرانی مزبور به سختی مهار میشود و با علایم جسمی نظیر تنش عضلانی، برافروختگی، دشواری در خواب و بی قراری همراه است که موجب رنج و عذاب و اختلال عملکرد بیمار میشود.
اختلال وسواسی- اجباری(Obsessive – compulsive disorder)
وجود وسواسها و یا اجبارهایی چنان شدید که وقت گیر باشد یا موجب رنج و عذاب بسیار یا مختل شدن چشمگیر کارکرد شود.
وسواس عبارت است از فکر، اندیشه، یا حسی عود کننده و مزاحم. اجبار فکر یا رفتاری آگاهانه، معیارمند و عودکننده نظیر شمارش، وارسی یا اجتناب میباشد. وسواس باعث افزایش اضطراب در فرد میشود، حال آنکه با انجام اجبار، اضطراب فرد تخفیف می یابد.
اختلال پانیک (Panic disorder)
علایم روانی عمده حمله پانیک ترس مفرط و احساس قریب الوقوع بودن مرگ و نیستی میباشد. نشانههای جسمی آن به طور معمول عبارت است از تپش قلب، تند شدن ضربان قلب، تنگی نفس و تعریق. حمله وقتی شروع میشود در عرض ده دقیقه به سرعت تشدید میشود. عموماً ۲۰ تا ۳۰ دقیقه و به ندرت بیش از یک ساعت طول می کشد.
اغلب بیمار در فاصله حملات از این که مبادا حمله دیگری به سراغش بیاید، دچار اضطراب انتظار میشود. بسیاری از این بیماران (حدود ۲۰%) به واقع در حین حمله پانیک دچار سنکوپ(Syncope) می شوند. .بهتر است پزشک بخش فوریتها بهجای تشخیص سریع خود بیمار انگاری به اختلال پانیک فکر کند.
هراس اجتماعی(social phobia)
ترسی شدید و مداوم از موقعیتهایی است که احتمال خجالت زدگی در آنها مطرح است مثل صحبت در حضور جمعیتی زیاد یا نا آشنا.
اختلال استرس پس از سانـحه (Post traumatic stress disorder)
مجموعه ای از علایم ویژه که به دنبال مواجهه با عامل استرسور شدیدی بروز میکنند.مواجهه میتواند دیداری یا شنیداری باشد.فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسـخ میدهد، واقعه مدام در ذهن وی مجســم میشود و در عین حال فرد میخواهد از یادآوری آن یا هر آنچه تداعی کننده آن میباشد اجتناب کند
تست روانشناسی در مورد شخصیت
۱) بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴
۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳
۳) اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال ۶
۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶
۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸
۶) آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸
۷) به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰
۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴
۹) آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱
۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳
پاسخ تست:
شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.
شخصیت نوع دو؛
کاملا" خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.
شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.
شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید
سناریوهای زیر تلاش میکنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند.
جواب ها در آخر درج شده است.
*-------------------------------------------------------------------------*
1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب میکنید؟
الف : خرگوش
ب : گوسفند
پ : گوزن
ت : اسب
*-------------------------------------------------------------------------*
2- به آفریقا رفتهاید. به هنگام بازدید از یکی از قبیلهها، آنها اصرار میکنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب میکنید؟
الف : میمون
ب : شیر
پ : مار
ت : زرافه
*-------------------------------------------------------------------------*
3- فرض کنید خطای بزرگی انجام دادهاید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب میکنید؟
الف : سگ
ب : گربه
پ : اسب
ت : مار
*-------------------------------------------------------------------------*
4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین نابود کنید، کدام را انتخاب میکردید؟
الف : شیر
ب : مار
پ : تمساح
ت : کوسه
*-------------------------------------------------------------------------*
5- یک روز، با حیوانی برخورد میکنید که میتواند با شما به زبان خودتان صحبت کند. دلتان میخواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟
الف : گوسفند
ب : اسب
پ : خرگوش
ت : پرنده
*-------------------------------------------------------------------------*
6- در یک جزیره دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب میکنید؟
الف : انسان
ب : خوک
پ : گاو
ت : پرنده
*-------------------------------------------------------------------------*
7- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دستآموز کنید. کدامیک از حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب میکردید؟
الف : دایناسور
ب : ببر
پ : خرس قطبی
ت : پلنگ
*-------------------------------------------------------------------------*
8- اگر قرار بود برای 5 دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در میآمدید، کدامیک را انتخاب میکردید؟
الف : شیر
ب : گربه
پ : اسب
ت : کبوتر
*-------------------------------------------------------------------------*
تحلیل:
1- در زندگی واقعی، برای چه نوع آدمهایی جذابیت و کشش دارید.
الف: خرگوش? کسانی که دارای شخصیت دوگانه هستند، به سردی یخ در ظاهر اما به گرمی آتش در باطن
ب: گوسفند? مطیع و گرم
پ: گوزن? زیبا و آداب دان
ت: اسب- کسانی که غیرقابل جلوگیری، بیبند و بار و آزاد هستند.
*-------------------------------------------------------------------------*
2- در فرایند ابراز عشق و درخواست ازدواج، کدام رویکرد برای شما خوشایندتر و موثرتر است.
الف: میمون ? مبتکر و باذوق که هیچگاه احساس خستگی نکنید.
ب: شیر- سرراست، صاف و پوست کنده به شما بگوید که دوستتان دارد.
پ: مار- دمدمی مزاج، پر نوسان، نفس گرم و عشق سرد
ت: زرّافه- صبور، هرگز شما را رها نکند.
*-------------------------------------------------------------------------*
3- دلتان میخواهد معشوقتان چه عقیدهای در باره شما داشته باشد.
الف: سگ- باوفا، صادق، ثابت قدم
ب: گربه- شیک و زیبا
پ: اسب- خوش بین
ت: مار- انعطافپذیر
*-------------------------------------------------------------------------*
4- چه اتفاقی باعث میشود که شما رابطهتان را قطع کنید/ از چه خصوصیتی بیش از همه نفرت دارید.
الف: شیر- متکبر و خودخواه، امر و نهی کن
ب: مار- هیجانی و دمدمی مزاج، نمیدانید چگونه او را خوشحال کنید.
پ: تمساح- خونسرد، بیرحم، سنگدل
ت: کوسه- ناامن
*-------------------------------------------------------------------------*
5- دوست دارید چه نوع رابطهای با او برقرار سازید.
الف: گوسفند- سنتی، بدون آن که چیزی بگوئید او بفهمد چه میخواهید، ارتباط برقرار کردن از طریق قلبها.
ب: اسب- هر دو بتوانید درباره همه چیز با هم صحبت کنید، هیچ چیز مخفی در میان نباشد.
پ: خرگوش- رابطهای که همیشه خود را گرم و عاشق او حس کنید.
ت: پرنده- رابطهای پایدار و طولانی و بالنده
*-------------------------------------------------------------------------*
6- آیا به او خیانت می کنید.
الف: انسان- شما به جامعه و اخلاقیات احترام میگذارید، پس از ازدواج هیچ کار خلافی نمیکنید.
ب: خوک- نمیتوانید در مقابل تمایلاتتان مقاومت کنید، به احتمال زیاد خیانت میکنید.
پ: گاو- خیلی سعی میکنید که چنین کاری نکنید.
ت: پرنده- شما هرگز نمیتوانید استوار و ثابت قدم باشید، شما واقعاً برای ازدواج مناسب نیستید و نمیخواهید تعهدی بپذیرید.
*-------------------------------------------------------------------------*
7- درباره ازدواج چه فکر میکنید.
الف: دایناسور- شما خیلی بدبین هستید و فکر میکنید این روزها دیگر ازدواج سعادتمندانه وجود ندارد.
ب: ببر- شما به ازدواج به صورت یک چیز گرانبها فکر میکنید. پس از آن که ازدواج کردید، پیوند زناشویی و همسرتان را بسیار باارزش و گرامی میدارید.
پ: خرس قطبی- شما از ازدواج میترسید، فکر میکنید آزادیتان را از شما خواهد گرفت.
ت: پلنگ- شما همیشه طالب ازدواج بودهاید ولی در واقع، شناخت دقیقی از آن ندارید
*-------------------------------------------------------------------------*
8- در این لحظه، به عشق چگونه فکر میکنید.
الف: شیر- شما همیشه تشنه عشقید و میتوانید هر کاری برای آن بکنید اما به راحتی در دام عشق نمیافتید.
ب: گربه- شما خیلی خودمحور و خودخواهید. شما فکر میکنید عشق چیزی است که میتوانید به دست آورید و هرگاه که خواستید آن را دور بیاندازید.
پ: اسب- شما نمیخواهید در قید و بند یک رابطه پایدار قرار بگیرید. به هر چمن که رسیدی گلی بچین و برو
ت: کبوتر- شما به عشق به صورت یک تعهد دو طرفه فکر میکنید
تعریف مد:
کشش بیش از معمول صدا در حروف مدی را مد گویند.
انواع مد:
مد را از جهات گوناگون تقسیم بندی کرده اند ولی در مرحله ی اول می توان مد را از لحاظ نوع به دو دسته تقسیم کرد:
مد طبیعی و مد عارضی و درحقیقت مد عارضی ست که مورد بحث علم تجوید در مبحث مد است
مد طبیعی:که به آن مد اصلی هم گفته شده است و به مد فرعی نیز مشهور است ، همان میزان کششی است که در حروف مدی به طور طبیعی دیده می شود بطوری که جزو ذات آن حرف مدی ست و حرف مدی یا صدای کشیده بدون این مد شکل نمی گیرد لذا به آن مد ذاتی هم گفته اند.(البته در مورد هاء ضمیر این مدنوعی مد عارضی ست) و اقسامی هم برای آن ذکر شده است که تاثیری در میزان کشش مد ندارد و مد به اندازه ی طبیعی، یعنی کشش صدای معمولی حرف مدی ست.اقسام مد طبیعی عبارتند از:
1- مد حروف مدی در حالت معمولی
2- مد بدل. در صورتی ست که حرف مد بعد از همزه بیایدمثل : ( آمن _ أوتینا _ إیماناً ) .
3- مد صله ی کوتاه (مد اشباع)و آن مدی ست که هاء ضمیر مکسور یا مضموم وقتی بین دو متحرک واقع شود به خود می گیردمثل : ( قال لَهُ صَاحبه _انّهُ بعبادِهِ خَبیر بَصیر ) . ولی اگر ما قبل یا ما بعد هاء ضمیر ساکن باشد مد نمی گیرد مگر در کلمه ی فیه مهاناً که فیهی مُهانا خوانده می شود. در ( وإن تَشکُروا یَرضَهُ لَکُم ) با اینکه هردو طرف هاء ضمیر متحرک است به قصر خوانده شده است.
4- مد طبیعی حرفی: مدی که در الف مدی حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها دو حرفی باشد، دیده می شود مثل طه که طا ها خوانده می شود یا حروف (ها و یا) در کهیعص
5- مد العوض: منظور مد الف مدی ست که در اثر وقف به جای تنوین آمده است مثل : ( سَبیلا ) بدل (سبیلاً )
6- مد تمکین: در صورتی ست که یاء مدی قبل از یاء متحرکه بیاید مثل : ( الذی یُوعَدُون ) ،همچنین واو مدی که قبل از واو متحرکه بیایدمثل : ( آمنوا وعملوا الصّالحات ) و و نیز یاء مدی که بعداز آن یاء مشدد بیایدمثل : ( حیٌـیـتم )
مد عارضی (فرعی)
مد عارضی: در اصل همان مدی ست که مورد نظر ماست و منظور کشش بیش از معمول حروف مدی ست. که تقسیم بندی های دیگر همگی مربوط به مد عارضی ست.
نکته: مد،چه طبیعی و چه عارضی، از ویژگی های خاص صداهای کشیده یا همان حروف مدی ست و بقیه ی حروف در قرائت قرآن مد نمی گیرند واگر گفته می شود مثلا هاء ضمیر درحالت اشباع نوعی مد می گیرد در حقیقت صدای کوتاه آن به صدای کشیده تبدیل شده است .
نکته دوم: در بعضی از کتب تجویداز مد سکون عارضی به عنوان مد عارضی نام برده شده که در اصل یکی از انواع مد های عارضی تقسیم بندی ماست که در باره ی آن توضیح خواهیم داد.ما طبق نظر مشهور هرنوع کشش بیش از معمول حروف مدی را-که قائدتا سبب دارد مد عارضی گرفتیم.
تقسیم بندی مد عارضی:
معمولا بر اساس سبب مد و میزان کشش آن ، مد را تقسیم بندی می کنند.و سبب مد می تواند سه چیز باشد همزه سکون و تشدید(در حقیقت دو سبب برای مد وجود دارد چون تشدید هم در حرف اول سکون دارد ولی به علت تفاوت در میزان کشش، این دو سبب را جدا دانسته اند
اگر سبب مد همزه باشد دو نوع مد می تواند شکل بگیرد:
مد متصل: و آن وقتی ست که حرف مدی و سبب آن که همزه باشد هردو در یک کلمه قرار داشته باشند. سَماء
مد منفصل:اگر حرف مدی در آخر یک کلمه و سبب مد (همزه) در اول کلمه ی بعد باشد مد منفصل نامیده می شود.به این مد مد جایز یا مستحب نیز می گویند. مَااَنزَلَ
اگر سبب مد سکون باشد:
مدی که سبب آن سکون است نیز بر دو نوع است لازم و عارض.
مد سکون لازم: یعنی سکون بعد از آن دائمی ست و در اثر وقف پدید نیامده است واین در حروف مقطعه ی قرآن است.در اصل حروف مقطعه ای که تلفظ ملفوظی آنها سه حرفی باشد(یعنی نام آنها سه حرفی باشد) مد می گیرند(به این مد، مد سکون لازم حرفی یا مُظهر حرفی نیز گفته شده است) مثل لام و میم در الم
مد سکون عارضی: اگر سبب مد که سکون است در اثر وقف باشد آن را مد سکون عارضی نامند چون سکون در اصل کلمه نبوده و به علت وقف حاصل شده است.این مد را نیز از جمله ی مد های جایز به حساب آورده اند.(به این مد، مد سکون عارض مُظهر نیز می گویند) یؤمنون(در حالت وقف)
مدی که سبب آن تشدید است: نیز بر دو قسم لازم و عارضی ست.که معمولا به آن مد تشدید لازم یا عارضی نمی گویند بلکه مشهور به مد لازم و مد عارض است..
مد لازم : مدی ست که سبب آن تشدیدی است که بعد از حرف مدی واقع شده و هردو در یک کلمه اند.(به این مد،مد سکون لازم مدغم کلمی نیز گفته شده است.مدغم به علت ادغامی که در حرف بعد از مد وجود دارد.)ضالّین، حاجّ
مد عارض: این نوع مد در روایت حفص نیامده است ولی منظور این است که حرف مد در یک کلمه و سبب آن که سکون است در اول کلمه ی بعد بیاید(به این مد، مد سکون عارض مدغم نیز می گویند) مثل قیل لََّهم که لام قیلَ در لام لَهُم ادغام شده و مشدد می شود و یاء قیلَ ناچار مد می گیرد و به این خاطر به آن مد عارض گفته اند که سبب مد که تشدید باشد ذاتی نبوده است.
میزان کشش مد:
ملاک مشهور در معیار کشش مد باز کردن یا بستن انگشتان است . ولی ما به دلایلی میزان کشش معمول در حرف مد را معیار سنجش طول مد قرار می دهیم.
در اصل مقدار کشش صدا در حروف مدی به اندازه ی دو حرکت کوتاه است مثلا طول دو فتحه به اندازه ی یک الف مدی ست با این مقدمه می توان میزان مد راچنین تعیین کرد
به طور کلی میزان کشش حروف مدی سه حالت دارد
1- قصر یعنی کشش طبیعی حروف مدی(به اندازه ی دو حرکت کوتاه)
2-توسط یعنی کشش صدا به اندازه ی دو حرف مدی (باز کردن یا بستن دو انگشت)
3-طول یعنی کشش صوت به اندازه ی سه حرف مدی (بازکردن یا بستن سه انگشت)
4- مد که بسته به نوع مد میزان کشش از سه حرف مدی تا شش و یا هفت حرف مدی می باشد(در حقیقت اگر کشش صوت به قدر طول(سه حرف مدی) یا بیشتر باشد به آن مد می گویند. بعضی ها هم طول را مقوله ای جدا گانه حساب کرده و فقط کشش بیش از سه حرکت(سه حرف مدی ) را مد می خوانند.
میزان طول صدا درمد منفصل: میزان کشش به طول است یعنی به اندازه ی سه حرف مدی( یا باز کردن دو تا سه انگشت).البته بنا بر روایت حفص می توان این حالت را بدون مد و به قصر خواند ولی باید یکنواختی قرائت حفظ شود یعنی نمی توان در حین قرائت وقتی به موضع مد منفصل رسیدیم یک بار با مد بخوانیم ودر جای دیگر به قصر تلاوت کنیم بلکه باید یک روش را بر گزید در روایت حفص مشهور این است که در قرائت های سریع و یا آنچه امروزه به ترتیل معروف است موارد مد منفصل را به قصر و بدون کشش می خوانندو به همان مد طبیعی حروف مدی اکتفا می شود.مثل قرائت های ترتیل اکثر قراء مصری.و از طرفی وقتی قرائت به صورت تحقیق باشد که در ایران به صوت معروف است، مد های منفصل را نیز به اندازه ای که گفته شد می کشند.
میزان کشش صوت در مد متصل:میزان کشش در این مد به اندازه ی سه تا چهارحرف مدی ست(باز کردن سه تا چهار انگشت) این مد را باید حتما رعایت کرد به همین خاطر به آن مد واجب هم گفته اند.
میزان مد سکون لازم :یا میزان مد در حروف مقطعه در روایت حفص به اندازه ی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت است.
میزان مد سکون عارضی: جایز است به طول و توسط یا قصر خوانده شود ولی اگر به طول خوانده شد مشهور این است که بیش از سه حرف مدی(یعنی باز کردن سه انگشت) کشیده نشود.
میزان کشش صدا در مد لازم(مدی که سبب آن تشدید است) کشش صدای حرف مدی در این حالت نیز به اندازه ی مد حروف مقطعه است یعنی شش حرف مدی یا باز کردن شش انگشت.
مد عارضی که سبب آن تشدید باشد در روایت حفص نیست با این حال میزان کشش در چنین مدی بنا بر قرائات مختلف به قصر توسط و مد است.
مد لفظی و مد معنوی:
تقسیم بندی دیگری برای مد نیز هست که بر اساس سبب مد می باشد یکی اینکه سبب مد لفظی باشد یعنی در عبارت آمده باشد مثل تمام مواردی که ذکر شد. ودیگر اینکه سبب مد معنوی باشد یعنی علتی از علل ذکر شده برای مد در کلام موجود نباشد ولی به علت مبالغه یا زیاده روی در نفی یا جهت تاکید،حرف مدی بیش از حد معمول کشیده شود که در روایت حفص چنین موردی نیامده است و این روش ابن کثیر مکی وحمزه ی کوفی ست مثلا الف مدی را در این کلمات با مد خوانده اند.لا جَرَمَ، لاتأکلواالرّبا
مد تعظیمی:
به مد جملاتی مثل لا اله الا الله و لا اله الا انت مد تعظیمی نیز گفته اند که به معنی تعظیم و تاکید بر اثبات وجود خدا و نفی خدایان باطل است.
مد در حروف لین :
منظور از حروف لین واو و یاء ساکن ماقبل مفتوح است.در اصل میزان کشش صدا ی این دو حرف در چنین حالتی در حد معمول است و یا به قول ابن جزری حتی کمتر از الف (در روایت حفص) یَوم الدّین. ولی اگر سبب مد بعد از این حروف بیاید(همزه یا سکون) به این حروف نیز دو تا سه الف مد داده می شود.خَوف، شَی ء.
اقسام چهار گانه ی مد در حروف لین:
نوع اول: همزه که سبب مد است در میان کلمه واقع شود که در این صورت حرف لین به قصر یعنی به اندازه ی یک الف کشیده می شود (ازرق به مد، طول وتوسط خوانده ولی طریقه ی اکثر قراء قصر است.مثل سَو ئَة اخیه، کَهَیئة الطّیر، لا تَیاَسُوا (اگر سبب مد بعد از حرف لین نباشد کشش آن کمتر از یک الف ولی بیشتر از یک حرکت کوتاه است یَومِ الدّین)
نوع دوم: همزه در آخر کلمه بیاید که در این حالت حرف لین به هر چهار حالت مد،طول،توسط و قصر خوانده شده است ولی طریقه ی اکثر قراء این است که در حالت وصل به قصر و در زمان وقف به یکی از سه حالت دیگر می خوانند.مثل سَوء، شَی ء
اگر حرف لین و همزه در دو کلمه واقع شود تمام قراء به قصر خوانده اند مانند دخَلَو اِلی.
نوع سوم:آن است که سبب مد حرف لین سکون لازم(ذاتی) باشد که در این صورت حرف لین به مد، طول و یا توسط خوانده می شود(بعضی به قصر نیز جایز دانسته اند) مثل عین در کهیعص که عین یک حرف است ولی به صورت ملفوضی و به شکل سه حرف تلفظ می گردد و یاء ساکن ما قبل مفتوح لفظ عین حرف لین و سکون لازم مُظهر نون سبب مد آن است.
نوع چهارم: حالتی ست که سبب مد حرف لین سکون عارضی باشد. در این حالت نیز حرف لین به هر چهار شکل خوانده شده است ولی گفته اند اولی خواندن به توسط یا قصر است تا فرقی با قسم سوم داشته باشد.مثال ها: بَیع، اَجلَین،رَجُلَین.
که در حالت وقف این امر صورت می گیرد و در حالت وصل باید به قصر خوانده شود.
گفته اند میزان کشش صوت در حروف مدی نزد قراء سبعه از این قرار بوده: ابو عمرو به میزان دو الف،ابن عامر و کسائی به اندازه ی سه الف،عاصم به قدر چهار الف،همزه پنج الف و نافع و ابن کثیر تا هفت الف.
نمونه های دیگر تقسیم بندی مد:
تقسیم بندی دیگر:
مد منفصل یا جایز:سبب همزه ای که در آغاز کلمه ی بعد باشد
مد متصل یا واجب. سبب همزه است به طوری که با حرف مدی در یک کلمه باشند
مد لازم:سبب سکون است چه حرف ساکن سبب مد باشد چه تشدید .اگر سکون سبب مد باشد آن را سکون مُظهر و اگر تشدید سبب مد باشد آنرا سکون مدغم خوانند.
تقسیم بندی دیگر:
الف :أصلى:وهو المد الطبیعى الذى لا تقوم ذات حرف المد إلا بة ولا یتوقف على سبب من همزة أو بسکون نحو " نوحیها " ومقدارة حرکتان .
ب -فرعى : وهو الذى یتوقف على سبب من همزة أو سکون واقسامة أربعة :
1- متصل: وهو ماوقع بعدة الهمزة متصلا بة فى کلمة نحو" جاء - جىء - وقروء " وحکمة الوجوب ومقدارة أربع حرکات او خمس .
2- منفصل :وهوماوقع بعدة الهمزة منفصل عنة فى کلمة أخرى نحو " یأیها - وفى أمها - وقولوآمنا " وحکمة الجواز ومقدارة أیضا اربع حرکات او خمس0
3- عارض: وهو الذی عرض فیة بعد حرف المد أو اللین سکون للوقوف نحو " نستعین - ومتاب والمفلحون - وبیت - وخوف " وحکمة الجواز ومقدارة حرکتان أو أربع أو ست 0
4-لازم : وهو قسمان :
1-لازم کلمى : وهو الذى أتى بعده سکون أصلى فى کلمتة ویسمى مثقلا إن أدغم الساکن فى غیرة نحو " الحاقة " ومخففا إن لم یدغم نحو " آلآن " .
2-لازم حرفى : وهوالذى أتى بعده سکون فى حرف هجاؤه ثلاثة أحرف أو سطها حرف مد أو لین وحروفة ثمانیة فى فواتح السور جمعها بعضهم فى قولة " نقص عسلکم " ویسمى أیضا مثقلا إذا أدغم ثالثة نحو لام من " آلم " ومخففا إذا لم یدغم نحو " میم من " آلم وحم " وحکم کل من القسمین بنوعیة الوجوب ومقداره ست حرکات على الراجح إلا العین من فاتحتی مریم والشورى ففیها المد بقدر ست وأربع ومقدار الحرکة قدر رفع الإصبع أو وضعة0
الاول کلمى مثقل :- وهو کلمة وجد فیها بعد حرف المد ساکن مشدد مثل اتحاجون .
الثانى کلمى مخفف :- وهو کلمه وجد فیها بعد حرف المد ساکن مخفف مثل الآن موضعى یونس ولا ثالث لهما .
الثالث حرفى مثقل :- وهو حرف ثلاثىالنطق فى فواتح السور أدغم آخره فیما بعده مثل لام من ألم .
الرابع حرفی مخفف :- وهو حرف ثلاثى النطق فى فواتح السور لم یدغم فى غیره مثل ق ولام من الر
درصد از جوانان در پیروی از مدل پوشش تحت تأثیر دیگران هستند26
براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.
براساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان، حدود ۲۶ درصد از جوانان در خصوص انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تأثیر دیگران هستند.
بر اساس این نظرسنجی، بخش عوامل موثر در انتخاب مدل پوشش و آرایش نشان میدهد که در انتخاب مدل پوشش و آرایش به ترتیب علاقه شخصی، مادر، همسر و پدر قرار دارد. همچنین از دیگر عوامل تأثیرگذار در گزینش مدل پوشش و آرایش افراد سن، وضع تاهل و تحصیلات است.
برطبق این گزارش، انتخاب مدل پوشش و آرایش گروههای سنی ۱۵-۲۹، مجردها و متاهلها و افراد با تحصیلات مختلف بیشتر تحت تاثیر علاقه شخصی خود هستند و در درجات بعدی مادر، پدر و همسر قرار دارند.
بر اساس این نظرسنجی، گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ ، مجردان و افراد با سطح تحصیلات فوق دیپلم و بالاتر بیش از سایرین به علاقه شخصی خود در انتخاب مدل پوشش و آرایش توجه میکنند.
در این گزارش جوانان ۱۵ تا ۱۹ سال در مقایسه با سایر گروههای سنی به نقش مادر و پدر خود در این زمینه اهمیت میدهند.
همچنین افراد با تحصیلات زیر دیپلم نیز بیش از سایر افراد به نظر پدر و مادرشان توجه میکنند.
بر اساس این نظرسنجی تفاوتهایی در گزینش مدل پوشش و آرایش بر اساس سطح تحصیلات پدر، مادر و محل زندگی پاسخگویان مشاهده میشود. به عنوان مثال افرادی که سطح تحصیلات پدر و مادرشان دیپلم است بیشتر از بقیه مدل پوشش و آرایش را تحت تاثیر علاقه شخصیشان انتخاب میکنند.
این در حالیست که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر و همسر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که میزان تحصیلات پدر و مادرشان زیر دیپلم است. در برخی از موارد تفاوت خیلی ناچیز و غیر قابل اعتناست.
همچنین نتایج جدول نشان میدهد با کاسته شدن از میزان توسعه یافتگی محل سکونت افراد از میزان تاثیر علاقه شخصی در انتخاب مدل پوشش و آرایش کاسته میشود و در عوض تاثیر پدران و مادران و همسران به ویژه در روستاها بیشتر به چشم میآید.
از دیگر نتایج نظرسنجی سازمان ملی جوانان اینگونه استباط می شود که انتخاب مدل پوشش و آرایش عواملی همچون نگرش به خانواده، نگرش به محیط آموزشی، میزان استفاده از رسانهها و اعتماد و عزت نفس تاثیر معناداری دارد.
به عنوان مثال افرادی که نگرش منفیتری نسبت به خانواده دارند، ۸۰ درصد مدل پوشش و آرایش خود را تحت تاثیر علاقه شخصیشان انتخاب میکنند. در حالی که انتخاب مدل پوشش و آرایش تحت تاثیر پدر و مادر بیشتر در بین کسانی بیشتر رواج دارد که نگرششان نسبت به خانواده مثبتتر است. ۹/۸ از جوانانی که دارای نگرش مثبت به خانواده هستند تحت تأثیر مادر و ۳/۴ تحت تأثیر پدر هستند.
قانون، مد نمی سازد
اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما....
انسان در مقابل سرما و گرما نیاز به پوشش را احساس کرد و در پی پوشیدن بدن خویش برآمد و چاره ای اندیشید. می توان گفت پس از غذا و هوا هیچ چیز به اندازه لباس برای انسان ضروری نیست. شاید به همین علت است که یکی از مهمترین کارهای بشر اختراع پوشش و لباس بوده است.لباس به غیر از پوشاندن جسم انسان از گرما و سرما نیاز به زیبایی و زیباجویی روان او را هم ارضا می کند.دین مبین اسلام نیاز به زیبایی انسان را محترم می شمارد و توصیه های زیادی درباره لباس دارد. در بحارالانوار آمده است: لباس به تن کن و زیبا شو، بدرستی که خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد ولی باید از مال حلال باشد.جامعه ما امروز درگیر مسئله ای به نام پوشش و لباس ملی است و هر بار که صحبت از لباس ملی و طراحی آن به میان می آید این سؤال به مطرح می شود که ساختن جامعه ای پویا _ شاد و سرزنده به چه ابزارها و روشهایی نیاز دارد؟
اینکه صرفاً بگوییم می خواهیم جلوی مدهای غربی را بگیریم و برای نوع لباس پوشیدن مردم طرح دهیم و قانون وضع کنیم چقدر منطقی به نظر می رسد؟در تاثیرگذاری رسانه های کشورهای غربی (از طریق ماهواره _ سینما _ کتاب و...) بر روی فرهنگمان شکی نیست اما آیا دولتمردان و متفکران فرهنگی ما الگوی جذابی به جوان پر از سؤال و شور و نشاط ایرانی ارائه داده اند و کوششی در جهت فرهنگ سازی برای نسل جوان ایران _ اسلامی انجام شده است؟برای بررسی مسئله مد و لباس به دیدار آقای منصور بهرامی مدیر انجمن تحلیل رفتار متقابل ایران رفتیم و با ایشان به گفتگو نشستیم. حاصل این گفت را در ادامه می خوانید.
▪مد از نظر روان شناختی چه تعریفی دارد؟
- می توان گفت ما سه موضوع نزدیک و شبیه به هم در این مبحث داریم ۱ _ مد ۲ _ تقلید ۳- پیروی که هر کدام از اینها بصورت زنجیره ای بهم مرتبط و متصل هستند.
هر ۳ موضوع بالا بسیاری اوقات شبیه انجام یک عمل (بطور مثال پاکیزه شدن) با درجات وسواس بسیار نزدیک به هم هستند و بسیاری از اوقات هم مرز مشخص و دقیقی بین آنها وجود ندارد و به اصطلاح همپوشانی دارند، ولی در هر صورت داشتن الگوها، باورها و کسب توجه از ابزار اصلی مدگرایی محسوب می شوند.
به طور معمول هر رفتار و یا گفتاری که با توجه به ارزشها و یا ضدارزشهای جامعه صورت بگیرد و به نوعی موجب کسب توجه و از دیدگاه تحلیل رفتار به نوعی نوازش نمایشی محسوب شود به آن مد می گوییم.
▪مدیا نوازش نمایشی را از دیدگاه تحلیل رفتار بیشتر توضیح دهید.
- انسان در هر ارتباط متقابلی بدنبال کسب نوازش و توجه است. به طور کلی می توان گفت: نوازش عبارتست از توجه به حضور دیگری که ممکن است به صورت تماس جسمانی _ تماس دیداری (نگاه کردن) و یا کلامی باشد که نیاز انسان به توجه و تایید از سوی دیگران را ارضا نماید.
در واقع نوازش واحدی از توجه است که در فرد ایجاد انگیزه می کند، نوازش مورد نیاز بشر است و در صورت محروم شدن از آن احساس طردشدگی بوجود می آید.
میل به نوازش در هر فرد با اشخاص دیگر متفاوت است اما نیاز به نوازش در تمام انسانها وجود دارد. نوازش نمایشی یکی از اشکال نوازش است. افرادی که از طریق تغییر در شکل ظاهری خود (لباس پوشیدن _ آرایش کردن و....) و یا رفتارهای خاص مانند سیگار کشیدن، رانندگی بصورت غیرمعمول و یا از طریق غیرکلامی مانند افرادی که از الفاظ خاص خارجی (بیگانه) را در محاوره های روزمره خود بکار می برند و یا کسانی که از جواهرات بصورت غیرمعمول استفاده می کنند، به نوعی درصدد جلب توجه از طریق نوازشهای نمایشی هستند.
▪ مد را به چند دسته می توان تقسیم کرد؟
- به دو دسته؛ مدهای ارزشی و غیر ارزشی. مد خاصی در یک زمان می تواند شکل ارزشی داشته باشد و در زمانی دیگر شکل ضدارزشی پیدا کند به عنوان مثال سیگار کشیدن در سالهای دهه ۶۰ میلادی در اروپا به نوعی موجب کسب توجه از طریق نوازشهای نمایشی بوده است (ارزش بوده) در صورتی که امروز همین عمل به نوعی ضدارزش است و یا در مورد چاقی و لاغری که در یک زمان (سالهای دور) خانمهای چاق به نوعی الگوهای مد بودند در صورتی که بعد از مدتی این مسئله تغییر کرده و خانم هایی که استخوان بندی ریز داشتند الگوهای مد روز شدند.
▪ تاثیرات مد بر روی خانواده و جامعه چیست و نحوه برخورد با آن چگونه باید باشد؟
- چون مد پذیرش یک الگوی رفتاری جدید است و تغییر در رفتار فرد تاثیر مستقیم بر روی فرهنگ خانواده و جامعه دارد برای هرگونه برخورد اعم از پذیرش و یا نفی آن که به نوعی ظاهرگرایی و فرم گرایی محسوب می شود باید از ابزار فرهنگی استفاده کرد و نباید فراموش شود که هیچ فرهنگی را با جبر و قانون نمی توان به مردم تحمیل کرد.
به طور مثال در زمان حکومت پهلوی اول با زور و ارعاب سعی به برداشتن حجاب زنان داشتند. (کشف حجاب) و نتایج مقاومتی که از طرف مردم در برابر این تصمیم نسنجیده و غیرمنطقی صورت گرفت را هم می دانیم پس باورهای فرهنگی مردم را با دستورات حکومتی و قانون و به زور نمی توان نفی کرد و یا تغییر داد. به نظر من دولت فقط باید سیاستگذاری کند و با جایگزینی ارزشهای مورد باور عموم مردم فرهنگ سازی را به خود مردم بسپارد.
▪ آیا مد می تواند تبدیل به بخشی از فرهنگ جامعه شود؟
- بله می تواند. علاقه به مد ابتدا در بین مردم یک جامعه بوجود می آید بعد به صورت عادت در می آید و تدریجاً بخشی از فرهنگ جامعه می گردد. این مد هر چقدر با باورهای سنتی، فرهنگی و دینی یک جامعه همسویی داشته باشد سریعتر جای خود را در میان فرهنگ مردم باز می کند و در میان آنان رسوب می نماید. خارج از اینکه این باور از نظر قانونی هنجار و یا ناهنجار باشد.
▪ چرا زنان نسبت به مردان گرایش بیشتری نسبت به مد دارند؟
- بخشی از این گرایش به خاطر نوع جنسیت فرد، غریزی است ولی به لحاظ عدم امکان کسب توجه از طریق فعالیت های اجتماعی و حضور در جامعه و کسب نوازشهای نمایشی گرایش زنان به مد قوی تر از مردان است.
▪ تعریف پوشش مناسب چیست و تاثیر آن بر شخصیت فرد چگونه است؟
- پوشش به نوعی ریشه در فرهنگ و رسوم هر جامعه ای دارد و عوامل مذهبی _ جغرافیایی _ اقتصادی و فرهنگی تاثیر مستقیم در شکل نوع پوشش افراد آن جامعه دارد بطوریکه بصورت کاملاً سنتی و فرهنگی رنگ لباس فرد می تواند سبب ایجاد ارتباط غیرکلامی شود. مانند پوشیدن لباس تیره و سیاه در مراسم عزاداری برای ابراز همدردی و غم و اندوه و یا لباس روشن و سفید برای مراسم عروسی و جشنها برای ابراز غیرکلامی شادی و سرور فرد و یا کت و شلوار تیره بصورت رسمی برای سیاستمداران.
انتخاب پوشش مناسب با توجه به روحیات و باورهای هر فرد تاثیر مستقیم بر احساس هویت وی دارد. اگر با دقت به تجربه تاریخی کشورهای دیگر نگاه کنیم کشورهایی که سعی در جایگزینی یک پوشش حکومتی و متحدالشکل برای تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن تفاوت فرهنگها و ارزشهای مردم داشته اند شکست خورده اند (بطور مثال کشور چین در زمان انقلاب مائو و یا اتحاد جماهیر شوروی).
▪ از نظر روان شناختی چه افرادی به پوششهای غیرمعمول گرایش دارند؟
- مدگرایی بیشتر در بین جوانانی مشاهده می شود که در زمان شکل گیری و بلوغ شخصیتی خود هستند. در حالت مثبت با الگوبرداری از رفتارهای همسو با فرهنگ و جامعه در جهت درست حرکت می کنند و در حالت دیگر(منفی) به سمت سرکشی و تمرد از قوانین و فرهنگ جامعه می روند، که در هر دو حالت پیام «من هستم!» را با رفتارهای خاص خودشان به محیط اطرافشان اعلام می کنند. اینجاست که باید با مدگرایی بصورت ریشه ای برخورد شود و بدنبال علت این رفتارها بود.
اصولاً کودک _ نوجوان و جوانانی که از نظر شخصیتی مورد تایید خانواده _ فرهنگ و جامعه خود قرار نگیرند بدنبال گروههای هم سن و مدگرایی می روند.
حتی از بعد سیاسی گاهی پیروی از مد نوعی مقاومت در برابر جریانهای قانونی و فرهنگی جامعه است.
▪ شما مدگرایی را چگونه ارزیابی می کنید؟
- چنانچه هر نوع مدگرایی موجب صدمه رسیدن روحی جسمی و روانی به خود و دیگران نشود و در یک تعادل احساسی _ منطقی قرار بگیرد کاملاً از دیدگاه من قابل قبول است.
▪مد چه جایگاهی از دیدگاه بازیهای روانی دارد؟
- بازیهای روانی ابتدا بین کودک و والدین مبادله می شود و کودک در این بازی برای کسب توجه مهارت می کند.
مثل بازی روانی «مال من بهتره» و یا «ببین من چه کارهایی می تونم انجام بدم (بکنم)» و... مثال واضح این بازی روانی در بین نوجوانان جلب توجه از طریق تحسین شدن لباس و کفش اوست و یا انجام کارهای غیرعادی (معمول) که این هم برای کسب توجه دیگران صورت می گیرد.
▪ تصویب قوانین و اعمال سلایق حکومتی تا چه اندازه می تواند مانع از رسوخ دیگر فرهنگ ها در جامعه ما شود؟
- می توانم بگویم هرگونه اعمال زور و قانون حتی در چارچوب قوانین تصویب شده علاوه بر نداشتن اثر مثبت بر روی جامعه موجب مقاومت پنهان افراد در برابر این فشار می گردد، به صورت ظاهری ممکن است در محیط هایی که جبر یا قانون حاکم است به این قوانین عمل شود (اجرا شوند) ولی خارج از آن محیط مانند فضاهای خصوصی و دوستانه (منزل) طبق خواسته های خود عمل می کنند و قانون نمی تواند بر تمام فضاهای شخصی و خصوصی افراد نظارت داشته باشد.
مجدداً تاکید می کنم تغییر هر رفتار فرهنگی باید با وسایل فرهنگی و آموزشی بسترسازی شود تا در نهایت به نتیجه مطلوب برسیم.
زمانی که قانون نتواند ارزشها و سلایق مورد قبول و پسند جوانان را ارایه دهد ابزاری بجز ابزار و شیوه فرهنگی جوابگوی نیازها و سلایق جوانان نیست.
▪ به نظر شما در سالهای پس از انقلاب اسلامی فرهنگ سازی در زمینه پوشش و لباس در میان مردم صورت گرفته است؟
- الگوهایی در این سالها ارائه داده شده ولی نتیجه نداشته است و شاهد این حرف هم مغایرت پوششی بعضی از افراد با فرهنگ جامعه و یا مقابله آنها بصورت مقاومت منفی بوده است. علت این مسئله را هم باید در عدم فرهنگ سازی مناسب و ایجاد باور صحیح در بین مردم و توجه به ذوق و سلیقه مردم جستجو کرد.
▪ شما طرح موضوعی مثل لباس ملی را چگونه می بینید؟
- لباس و پوشش ملی را از خارج از مردم نمی توان با قانون و طرح بر روی فرهنگ و سلایق جامعه اعمال کرد بلکه طبق باورهای هر جامعه و قومی و با توجه به فرهنگ آنان یک مسئله کاملاً خودجوش است.
تعیین پوشش برای مردم به نوعی تغییر در هویت فرهنگی آنهاست و طرح مورد باور درونی فرهنگ اقوام مختلف نخواهد بود.
به عبارت دیگر اگر مجلس لباسی را به عنوان لباس ملی تعیین کند و قوه قهریه و دولت آن را با اعلام اینکه قانون است بر تن مردم کنند، از هم اکنون ناموفق بودن این طرح مشخص است. در انتخاب لباس عناصر فرهنگی، سنتی و باورهای مردم و حتی عنصر زیبایی و ارزشی مهمترین عوامل تعیین کننده پوشش این جامعه محسوب می شوند.
▪ برای داشتن الگوهای جذاب ایرانی چه باید کرد؟
- باید به نیازها و خواسته های روز جوانان جامعه توجه کرد نیاز به تنوع طلبی، شاد بودن، توجه به سلایق مختلف از نیازهای تمام افراد یک جامعه است که اگر با فرهنگ آن جامعه ترکیب شود می تواند الگوهای جذابی برای جامعه ما باشد.
"مد" شدن طلاق توافقی در ایران
همه میدونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم.
تازه ترین آمارهای اعلام شده از سوی مقامهای رسمی کشور، حکایت از یک رویداد تکان دهنده و تلخ در جامعه ایران دارد:" طلاق توافقی" در حال تبدیل شدن به یک "مد" در میان خانواده ها است و دیگر، جدا شدن زن و مرد از یکدیگر قبیح تلقی نمی شود. خبرگزاری ایسنا در این زمینه به نقل از معاون قضایی رییس کل دادگستری تهران گزارش داد: 82 درصد طلاقهای کشور در سال 85 توافقی بوده است.
دکتر محمد اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان نیز در گفت وگو با خبرگزاری مهر، افزایش طلاق های توافقی را موضوعی نگران کننده در جامعه دانست و خواستار بازنگری اصولی این امر در دادگاهها و سیستم قضایی کشور شد.
آمارهای یادشده بیش از هر چیز، نمایانگر شکسته شدن قبح طلاق در بین زنان و مردان ایرانی است. شاخصهای مهم اینگونه طلاق، مسایل اقتصادی، مسایل خانوادگی و مشکلات رفتاری، جسمی و جنسی، اعتیاد، فقر و مانند آن است اما بیش از هر چیز نشان از آگاهی لازم افراد از یکدیگر پیش از ازدواج دارد. پس از ازدواج نیز اینگونه زن و شوهرهای جوان به سراغ راحت ترین گزینه یعنی طلاق توافقی می روند، بدون آنکه به پیامدهای آن و قبح اجتماعی آن بیندیشند.
"همه میدونن که بچه طلاقم، اما چون مثل خودم با این اوصاف زیاده، چندان تنها نیستم. دو ساله که با مادرم زندگی میکنم و بابام دیگه سوراغمون نمییاد، توافق کردن که دیگه با هم کاری نداشتن باشن، من ماله مامانم باشم و مامانم از مهریهش بگذره! مامانم میگه اگه با بابات سر زندگی کردن توافق نداشتیم، حداقل سر طلاق به توافق رسیدیم. اما کاش همه چیز به همین توافق تموم میشد، من دوازده سالمه، اما نگاه و رفتار مردم رو که مثل خنجر به قلبمون میره رو میفهمم، چه برسه به مامانم! تا آخر هفته باید این خونه رو خالی کنیم، اما هنوز جایی پیدا نکردیم؛ به یه زن تنها و یه پسربچه خونه نمیدن، اونم وقتی مطلقه باشه! عوضش بابام الان داره با نامزدش خونه جدید شونو نقاشی میکنه و بهشون خوش میگذره! "
اینها، اظهارات یک فرزند خانواده طلاق است، اما او در این سرنوشت تلخ تنها نیست. اگر خوب به اطراف خود دقت کنید، می بینید این روزها هر کسی برای خودش یا اطرافیانش حداقل یکبار شاهد طلاق بوده است: خالهای، عمهای، دختر عمویی، دوستی، حتی پدر، مادر، برادری، خواهری و یا خودش!
دامنه طلاق به عنوان امری که گفته میشود «هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از آن نیست» از معدود موارد یک دهه پیش جامعه ایران بود اما حالا با آمارهای تکان دهنده پشت دیوار خانهها قرار گرفته است.
اگر این روزها تعداد عروسیها در بین فامیلها کم شده، اگر دختران و پسران 30 ساله و 35 ساله حتی خواب ازدواج را هم نمیبینند، اگر بچههای کوچک ما به جای چگونگی تحکیم بنیان خانواده با مبانی حقوق زن برای گرفتن مهریه و نفقه و ... بیشتر آشنا میشوند، همه و همه زنگهایی است که سالهاست برای ما به صدا درآمده و ما انگارنمیشنویم و به این چیزها عادت کردهایم.
طلاق و مطلقه بودن تا چند سال پیش یکی از بدترین سرنوشتهای یک زوج به شمار میرفت؛ اما انگار پوست ما در برابر این زخم عمیق، بی احساس شده است، انگار تعداد زنانی که این اقدام را کاملا در جهت آزادی تلقی میکنند و همراه با مردانشان، بهایی به پیوند گسسته شده و عواقب آن برای خود، فرزندان و البته جامعه نمیدهند و یا نمیدانند که باید بهایی بدهند، بیشتر شده است!
در نظر سنجیهای پیمایشی دانشجویان، آمارهای نگران کننده از افسردگی در بین کودکان طلاق فراوانی بیشتری دارد، تا پدر و مادرهای طلاق گرفته! کودکانی که تکیه به خانواده تنها امید آنها برای ورود به این دنیای پرفراز و نشیب بوده و حالا همین تکیهگاه، مثل دیواری بر سرشان فرو ریخته است!
قدیمترها و بزرگان فامیل، کوچکترها را از اختلاف و بداخلاقی در خانوادههاشان نهی میکردند، چرا که میدانستند یک اختلاف و طلاق در خانواده و خاندانشان همان سیب خرابی است که همه سیبهای جعبه را خراب میکند، اما حالا دیگر پای بزرگترها از خانوادههای هستهای روزگار ما بریده شده، دیگر پدرها و مادرها کمتر در زندگی دختر و پسرشان وارد میشوند و حتی آنها را به طلاق تشویق هم میکنند.
در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.
آرین منش ـ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ـ چندی پیش و پس از اعلام آخرین آمار طلاق و ازدواج در شش ماهه اول سال جاری، تاکید کرد که ریختن قبح طلاق مهمترین عامل افزایش آن در جامعه است. وی بر این باور است که پایین آمدن قبح طلاق، هزینههای متارکه را نیز پایین آورده است.
وی گفت: متاسفانه گسستن پیوند مقدس زناشویی به دلیل مشکلاتی کوچک و یا بزرگ به طلاق میانجامد و حتی برخی آشنایان و نزدیکان زن و مرد را تشویق هم میکنند.
ابراهیم رضوانی ـ مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران ـ نیز در گفتوگو با ایسنا با اشاره به افزایش طلاقهای توافقی در چند سال گذشته تصریح کرد: افزایش طلاق توافقی ناشی از افزایش طلاق در جامعه است. بسیاری از زوجها با مشاهده طلاقهایی با دلایل مختلف در اطرافشان، همواره خود را در آستانه این اتفاق میدانند و حتی در بسیاری از موارد طلاق توافقی و بی دردسر تبدیل به نوعی رفتار روشنفکری شده است.
رضوانی تاکید کرد: طلاق توافقی علت طلاق نیست، بلکه یکی از روشهای طلاق است که به هیچ وجه پسندیده نیست.
از سوی دیگر، اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان ، تغییر قوانین و سیستم قضایی کشور را در گسترش طلاق های توافقی، مقصر می داند و معتقد است با سهل شدن شرایط طلاق توافقی، مسیر و سیستم آسانی در این راه فراروی خانواده های جوان قرار گرفته و عملا، باعث ازدیاد طلاق در جامعه شده است.
وی به خبرگزاری مهر گفت: زمانی که زوجین با توافق یکدیگر تصمیم به جدایی می گیرند با شرایط بسیار سهل و در مدت زمانی کوتاه از یکدیگر جدا می شوند و در دادگاهها نیز تلاش چندانی برای منصرف نمودن زوجین از تصمیم خود انجام نمی شود.
به گفته معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، قضات دادگاه خانواده در مواجهه با توافق زوجین برای جدایی به سرعت وارد عمل می شوند و رای را صادر می کنند. در نتیجه، چنین برخوردهایی با این مقوله باعث شده تا با شرایطی مواجه شویم که بیش از دو سوم طلاق ها توافقی باشد.
اسحاقی خاطرنشان کرد: شرع مقدس اسلام بر ازدواج آسان و بر سخت اجرا شدن طلاق تاکید کرده اما این امر در جامعه در حال حاضر بر عکس شده است. وی با تاکید بر اینکه در فرایند طلاق نباید تسریع ایجاد کرد، افزود : مسیر طلاق باید به منظور اتخاذ تصمیم و انتخاب صحیح از سوی زوجین به گونه ای منطقی و عقلانی طی شود.
معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان خاطر نشان کرد : سیستم قضائی باید نگاه ویژه ای به مقوله افزایش طلاق داشته باشد، و روند طلاق ها را دادگاهها مورد بازنگری قرار دهند و نسبت به امر وقوع طلاق توافقی به عنوان یک امر نگران کننده توجه کنند.
علت هر چه باشد، حقیقت آن است که ماهیت طلاق و اثرات منفی و مخرب آن در خانواده و جامعه نه تنها کم نشده؛ بلکه دامنه گسترده تری را نیز در بر گرفته است. اگر در خانوادههای گسترده دیروز، زن یا مرد پس از مدتی طرد شدن از سوی خانواده دوباره ازدواج میکردند و فرزندانشان در این مدت به دست مادربزرگ و پدربزرگ، عمه، خاله و دایی بزرگ میشدند، امروز اوضاع کاملا فرق کرده است.
زن و مرد پس از طلاق؛ انگار قلهای عظیم را فتح کردهاند و داستان اختلافات و گرفتن طلاق را برای دوستان بارها و بارها با افتخار تعریف میکنند و در این میان هیچ آیندهای برای فرزندان و آینده و نگرش آنها و خانوادهای که از هم میپاشد و خبرش به چندین و چند خانواده دیگر میرسد، روشن نیست!
انگار هیچ ارگان و نهادی نیست که به این مساله توجه کند که بخش عمده طلاقها ناشی از نبود شناخت زن و شوهر در سالهای اول است و بهترین راه جلوگیری که همان آموزش قبل و بعد از ازدواج است، اما متاسفانه ارگان و سازمانهای متولی در این حوزه بسیار ضعیف و محدود عمل میکنند.
اگر چه گفته میشود قبح طلاق در چند سال اخیر در جامعه ما ریخته است، اما هنوز هم بیشترین آسیب از محل این واقعه نامیمون به زنان مطلقه وارد میشود.
هنوز هم تعداد زنانی که پس از ازدواج اول و طلاق، تنها و یا با فرزند خود زندگی میکنند، بسیار بیشتر از مردان جداشده است؛ چرا که بیشتر مردان در همان روزهای اول پس از طلاق به فکر ازدواج بعدی هستند و ظرف مدت کوتاهی، زندگی جدید را شروع میکنند.
دکتر انور صمدی راد ـ استاد دانشگاه و آسیبشناسی ـ در گفتوگو با ایسنا، خاطرنشان کرد: 90 درصد زنان مطلقه مورد نظرسنجی دارای فرزند، نسبت به آینده فرزندان خود نگرانی زیادی دارند، 33 درصد این زنان عنوان کردهاند که فرزندانشان به خاطر طلاق در حد «زیاد» و «بسیار زیاد» احساس حقارت میکنند، همچنین 88 درصد این زنان که فرزند دختر داشتهاند، نگران آینده فرزند خود در ازدواج مجدد هستند و 79 درصد همین زنان نسبت به آینده و تنهایی خود احساس نگرانی زیادی میکنند.
وی تاکید دارد که 70 درصد زنان مطلقه وجود باورهای غلط و قضاوتهای تنگ نظرانه مردم را نسبت به طلاق و زنان مطلقه، عامل اصلی ناامنی و دوری آنها از دیگران و روابط عادی و فامیلی تلقی میکنند.
این محقق که تحقیق خود را روی 544 نفر از زنان هرگز ازدواج نکرده، دختران واقع در گروه سنی 55 ــ 28 ساله و زنان در حال حاضر بدون همسر بر اثر طلاق و فوت شوهر انجام داده است، تاکید میکند که 55 درصد این زنان مطلقه، از طعنهها و متلکهای اهالی محل معذب بوده و حدود 66 درصد در معرض انواع سوءنیتها و آزارهای دیگران واقع شدهاند و صدمه دیدهاند، به گونهای که 87 درصد این زنان میزان امنیت اجتماعی خود را «کم» و یا «هیچ» میدانند.
در بیشتر موارد مردان زیادی، پس از ازدواج همه علتهای طلاق را به گردن همسر خود میاندازند و متاسفانه جامعه نیز این ذهنیت غلط را هنوز به همراه دارد که زنان ناسازگاری بیشتری دارند و اگر زنی طلاق گرفت، حتما خطاکار بوده است و مرد گناهی نداشته، مگر این که خلاف این اتهام ثابت شود.
اگر چه قبح طلاق در جامعه ریخته، اما هنوز هم زنان مطلقه برای اجاره مسکن، اقامت تنها یا با فرزند خود در هتلها، مهمانسراها و حتی حضور در مجالس میهمانی دچار همان نگاه مردسالارانه هستند.
از سوی دیگر، مراکز مشاوره و بعضا کلانتریها در مرحله اول، دادگاهها در مرحله بعدی و دفاتر ثبت طلاق در مرحله نهایی چرخه کامل طلاق قرار دارند؛ به عبارتی اگر کارایی مراکز مشاوره و کارگاههای آموزشی آن قدر کافی و به اندازه باشد، بخش قابل توجهی از زوجها در همان مراحل اولیه، تمایل به طلاق پیدا نمیکنند و اختلاف در همان ابتدا حل میشود، اما متاسفانه این چرخه ناقص و معیوب است و زوجها یا پس از مشاجره و کلانتری کارشان به دادگاه میرسد و یا بدون طی این مراحل، یک راست به سمت دادگاه میروند و این مساله گویای غفلت بزرگ ماست.
لباس و مد در جهانی شدن
جهانی شدن و لباس
*** آیا روند جهانی شدن بر نوع لباس پوشیدن و انتخاب های مردم اثر گذار هست یا نه ، به طور خاص در ایران و فرهنگ ایرانی چه تاثیری داشته است ؟
یکی از مهمترین مقوله های که تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته است پوشش لباس مردم و مد گرایی می باشد ، با اینکه این ، یک اثر ملموس و بصری ِجهانی شدن می باشد ، در جامعه ایران مورد توجه چندانی قرار نگرفته است و جاهایی هم که گه گاه در مورد آن سخنی به میان آمده است به دلیل محدودیت هایی که در پوشش ایرانی با توجه دین و مذهب وجود دارد می باشد. حتی زمانی که بحث لباس ملی و مد در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح شد ، نه به دلیل توجه به روند جهانی شدن و اثر رسانه های غربی بر نوع پوشش بلکه به دلیل محدودیت های دینی و منافاتی که با آن داشته ، بوده است.
ابتدا باید چند مفهوم کلیدی که در این مقاله در مورد آن ها حرف زده شده است را تعریف کرد:
1. فرهنگ
همهی معناهای مختلف فرهنگ از واژهی لاتینی Cultivate ریشه میگیرند. خود این واژه هم معناهای متعددی دارد که کشت و زرع زمین و پرورش (زنبور عسل، ماهی، کرم ابریشم و …) از جملهی آنهاست .فرهنگ نه چنان یک شیوهی زندگی متمایزکنندهی انسان از حیوانات دیگر، بلکه یک شیوهی زندگی جمعیتی معین و متمایزکنندهی گروهها و اجتماعهای مختلف از یکدیگر است. (گل محمدی ، 2005 )بنابراین میتوانیم از فرهنگ یک جماعت، یک ملت، یک قبیله، یک گروه مذهبی و یا حتی یک قاره سخن بگوییم. از این منظر، هر فرد خاص محصول فرهنگی خاص است که در آن زندگی میکند و امروزه این زندگی تنها در بعد مکانی معنا نمی یابد بلکه بعد مجازی ای هم یافته است که به وسیله گسترش ارتباطات از طریق رسانه ها تقویت می شود. به عقیده گلنر[1][1] یک اجتماع بخشی از جمعیت یک نوع (انسان) است که هر چند با همنوعهای خود در خصوصیات منتقل شده به صورت ژنتیکی شریک هستند، اما به واسطهی برخی ویژگیهای اضافی از آن جمعیت گستردهتر متمایز میشوند.فرهنگ به شیوه زندگی اعضا یک جامعه معین - عادات و رسوم آنها ، همراه با کالاهای مادی که تولید می کنند- مربوط می شود ( گیدنز ، 56:1989 ) و با توجه به این تعریف لباس هم جزیی از آداب و رسوم می باشد و هم اینکه در بخش تولید کالای مادی جای می گیرد .
2. لباس
انسان های اولیه از برگ و پوست حیوانات و ..برای پوشاندن تن خود و همچنین حفاظت در برابر سرما و گرما استفاده می کردند . به مرور زمان از آنجایی که ذوق هنری و زیبایی شناسی انسان بر خیلی از اجزاء پیرامونی اش موثر بوده است پوشش و لباس نیز از این امر مبرا نبوده و نقش این زیبایی شناختی و هنر، تجلی گاهش لباسی شد که همیشه همراه انسان بود .
آب و هوا ، کار و پیشه و جنگ و تحولات اجتماعی از عوامل موثر در لباس بوده است ( مشیر پور 17:1345) . به غیر از این عناصر نقش مراسم سنتی و فرهنگی نظیر مناسک مذهبی ، جشن ها و سوگواری ها در نوع و شکل و حتی رنگ پوشاک نیز ، بی تاثیر نیست ( متین ،12:1383)
بشر در زندگی اجتماعی خود ، به منظور ایجاد ارتباط و رساندن پیام دلخواه از " نشانه " هایی استفاده می کند .یکی از مشهود ترین این نشانه ها پوشاک است که زبان خاص خود را دارد و از ابزار های کارآمد و موثر در پیشبرد هر گونه هویت سازی و هویت پردازی می باشد ( متین ،47:1383)
هویت به عنوان یک مفهوم ارتباطی که وسیله ای برای شناخت تشابه ها و تفاوت ها است ، به ریشه های زندگی و روش ها و منش ها که با آنها زندگی می کنیم گره خورده است (عاملی ،44:1383) لباس در این متن می شود نمود بصری از هویت فرد .
هر فرد با توجه به نوع بینش و تفکر خود پوششی را می پسندد ، سلیقه ها متفاوت است . به مرور زمان این امر بیشتر نمود یافت ، بدین معنا که هر صنف ، گروه و طبقه با توجه به بینش و تفکر برای خود تیپ خاصی پیدا کردند . لباس نمودی از فرهنگ فرد شد.
حالا دیگر هدف از پوشش لباس تنها حفاظت نیست بلکه به غیر از بعد زیبایی نشانگر شخصیت و هویت افراد هم می باشد و به نوعی می توان گفت طبقه اجتماعی ، قدرت و نفوذ افراد را با زبان فصیح و شیوا پوشاک می توان فهمید .
3. مد و مد گرایی
مد امری پویا و مبتکرانه است و معمولا سبکهایی را از فرهنگهای گوناگون وام میگیرد در گذشته این گونه بوده است که طبقات متمول مد را ایجاد می کرد و طبقات فرودست مد را تقلید می کرد.طبقات ثروتمند برای اینکه تفکیکی از طبقات فرودست داشته باشد دائم در حال تغییر و تحول مد بودند."به عقیده زیمل : مد هم میل به گرد هم آمدن و اجتماع با دیگران را ارضاء می کند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را "( استوتزل،285:1354)
در نگاهی بدبینانه، اکنون در سطح جهان مد به گونه ای درآمده است که طبقات متمول جای خود را به کشورهای توسعه یافته داده اند و طبقات فرودست به کشورهای در حال توسعه.
ایران هم در این میان به عنوان کشوری درحال رشد، همان گونه که در عرصه های فرهنگی از کشورهای توسعه یافته تقلید می کند، در عرصه مد هم به تقلید از این کشورها می پردازد.
با توجه به تعاریف ارائه داده شده لباس جزئی از فرهنگ می باشد ، مدی که رواج می یابد می تواند نمودی از فرهنگ باشد حال خودی یا غیر خودی .
جهانی شدن ـ که جهانی شدن فرهنگی جزء اصلی و جداییناپذیر آن است ـ نوعی فرایند و تحول دیالکتیکی را سبب میشود. در این بین جایگاه کشورهای مختلف متفاوت است (گل محمدی ، 2005)، برخی فرهنگها به آسانی در برابر فرهنگ جهانی با فرهنگهای دیگر مستحیل میشوند. برخی دیگر موضعی سرسختانه و ستیزآمیز نسبت به فرهنگ مهاجم اتخاذ میکنند. شماری از فرهنگها به همزیستی مسالمتآمیز تن میدهند و تعدادی هم گفتوگو و تبادل فرهنگ را گریزناپذیر میدانند.
در برخی از کشور ها افراد دائما در حال قرض گرفتن و تقلید هستند ، نوع پوشش و لباس آنها را تنها شیوه غربی و به بیانی امریکایی شدن در بر گرفته است و برخی با وجود همه سختی هایی که فرهنگ کهن دارد به آن چسبیده و آن را رها نمی کنند .نوع خاص پوشش هایی که در قبایل وجود دارد با همه سختی و مشکل بودن هنوز پابند آن هستند . در این بین حالت میانه ای نیز وجود دارد که ترکیبی می باشد مثلا مدل و نوع آن را از یک فرهنگ دیگر می گیرند و با فرهنگ خود ترکیب می کنند . مثل ابریشم بافی های روسری های ایتالیایی که با زر بافی و نقش ترمه فرهنگ ایرانی ترکیب شده و مدل جدیدی را به وجود آورده است
حالا برای اینکه این خود ایدهال و خود واقعی در تطابق با یکدیگر باشند و به صورت متوازن رشد کنند، چه کاری باید انجام بدهیم؟
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
همانطور که در آموزههای دینی ما تاکید شده است تا هفت سالگی بهتر است خانوادهها خواستههای فرزندان خود را تامین کنند و بعد از آن سعی کنند او را به صورت مستقل بار بیاورند.
اگر تعداد افرادی که در جامعه حس خودبزرگانگاری دارند زیاد شود آنوقت در جامعه چه اتفاقی رخ میدهد؟
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
آنوقت جامعه دچار یک نوع خودشیفتگی میشود که سرنوشت چنین جامعهای مرگ است زیرا داستان خودشیفتگی شبیه آن فردی است که عکس خود را در برکه دید و عاشق خود شد و وقتی به درون برکه پرید، غرق شد. من همین جا هشدار میدهم که مبادا ما در جهتگیریهایمان گر چه با نیت خوب، باشد خود را برتر از همه بدانیم و فکر بکنیم که به سرمنزل مقصود رسیدهایم زیرا آنوقت دایما در جا میزنیم و از پیشرفت بازمیمانیم و یادمان باشد افراد جامعه باید در تعامل با هم باشند و به یکدیگر احترام بگذارند. در این صورت است که یک جامعه سعادتمند میشود. این امری است که دین ما هم به آن تاکید دارد زیرا برتری افراد فقط در میزان تقوای آنها است.
چگونه افسرده می شویم؟
استرس پاسخ بدن برای دفاع از خود است. این طبیعت بدن در فوریت ها مانند کنار رفتن از سر راه ماشینی که بسرعت نزدیک می شود، خوب است اما اگر به مدت طولانی ادامه پیدا کند اثرات سوئی بر بدن اعمال می کند بطوری که ممکن است بدن به هر محرک و تغییر عادی در زندگی روزانه عکس العمل نشان دهد.
در این شرایط ممکن است حتی زمانی که ماشینی به شما نزدیک می شود و علیرغم اینکه می خواهید از سر راه آن کنار بروید قادر به این کار نباشید.علت این است که بدن شما پیوسته در حال واکنش است و جایی برای نگهداشتن این همه انرژی اضافی ندارد و لذا دچار اضطراب، نگرانی و عصبی می شوید.چه عواملی باعث استرس می شوند؟هر نوع تغییر اعم از خوب و بد می تواند باعث ایجاد تنش در شما شود.
عوامل استرس زا برای افراد مختلف فرق می کند.برای مثال بازنشستگی ممکن است برای شخصی استرس زا باشد در حالیکه دیگری را دچار استرس نکند.
بطور کلی هر رویدادی که نوعی تغییر وضعیت باشد و تاثیر جدیدی بر زندگی داشته باشد ممکن است استرس زا باشد.این تغییرات شامل تغییر یا از دست دادن شغل، بیماری، از دست عزیزان، ازدواج یا طلاق، پیشرفت شغلی، صدمه دیدن، مشکلات مالی، جابجایی، بچه دار شدن و بسیاری علل دیگر می باشد.استرس چه تاثیری بر سلامت می گذارد؟
مسلما استرس می تواند به سلامت انسان آسیب برساند و در صورت عدم آشنایی با روش های مقابله با آن یا یک مشکل یا بیماری موجود را بدتر کند.
علائمی که به هنگام استرس بروز می کند عبارتند از :اضطراب، کمر درد، یبوست یا اسهال، خستگی یا رخوت، سردرد، فشار خون بالا، بی خوابی، مشکل در روابط با دیگران، تنگی نفس، گرفتگی گردن، ناراحتی معده، از دست دادن یا افزایش وزن، احساس غم واندوه یا گریه زیاد، از دست دادن علاقمندی به امور، احساس گناه، ناامیدی یا پوچی فکر در باره مرگ یا خودکشی، خواب زیاد یا عدم توانائی برای به خواب رفتن و یا در خواب ماندن، مشکل در عطف توجه به امور و تصمیم گیری، و دچار شدن به دردهائی که با درمان بهبود نمی یابند.
چگونه با استرس مقابله کنیم؟
افسردگی را می توان با مشاوره، دارو و یا به کمک هردو روش درمان کرد. مراقبت مناسب، ورزش منظم و خوردن غذاهای سالم نیز حائز اهمیت است.در صورت شدید نبودن افسردگی ممکن است مشاوره به تنهائی موثر واقع شود.- خود را از دیگران جدا نکنید با افراد مورد علاقه و دوستان، راهنمای مذهبی، و پزشک خاوادگی تان در ارتباط باشید.
- در این دوران از اخذ تصمیمات مهم زندگی (مثلا در باره جدائی یا طلاق) خودداری کنید.
شاید نتوانید درست فکر کنید بنابراین تصمیمات درستی نخواهید گرفت.
- بخاطر افسردگی، خودتان را سرزنش نکنید.شما مسبب آن نیستید.
- از اینکه هم اکنون احساس خوبی ندارید ناامید نشوید. صبور باشید.
- تسلیم نشوید.
- هر روز ورزش کنید تا انرژی بیشتری کسب نموده و احساس بهتری داشته باشید.
- رژیم غذائی متعادل و سالم داشته باشید و سعی کنید به اندازه کافی بخوابید.
- طبق دستور پزشک برای مشاوره مراجعه کنید و یا داروهای توصیه شده را مصرف نمائید.
در صورت عدم مصرف صحیح و به موقع، داروها تاثیری نخواهند داشت.- اهداف کوچکی را برای خود تعیین کنید چراکه ممکن است انرژی کمتری داشته باشید.
- خود راتشویق کنید.- هر چه می توانید در مورد افسردگی و درمان آن کسب اطلاع کنید.
- در صورت خطور افکار خودکشی به مغزتان فورا پزشک معالج و یا مرکز بهداشت محلی را مطلع سازید.
افسردگی چگونه درمان می شود؟
داروهای ضد افسردگی نیز مانند اکثر داروها می توانند اثرات جانبی داشته باشند اما همه افرادی که این داروها را مصرف می کنند به اثرات جانبی دچار نمی شوند.اثرات جانبی به نوع داروی انتخابی توسط پزشک بستگی دارد.
برخی از این داروها باعث خشکی دهان، یبوست، دید تار، احساس خلاء، مشکلات مثانه، خستگی، خواب آلودگی، سرگیجه، لرزش دست، تپش قلب یا افزایش وزن می شوند.
اگر یکی از اثرات جانبی دارو موجب آزار بیمار شود لازم است با پزشک در این مورد صحبت کند.با تاثیر دارو فرد بهتر به خواب می رود.اشتها و انرژی بیشتری خواهد داشت.در باره آینده نیز احساس بهتری می کند.
کمتر غمگین می شود و تصمیم گیری برایش آسانتر می شود.در عرض یک هفته پس از شروع مصرف دارو متوجه روند بهبود خواهد شد اما احتمالا تا حدود ۸-۶ هفته همه اثرات را نمی بیند.
این امر بستگی به میزان افسردگی فرد دارد. اگر اولین بار باشد که دچار افسردگی می شود احتمالا پزشک به مدت شش ماه دارو ثجویز می کند.اگر بریا بار دوم دچار این حالت شده حدودا یک سال دارو توصیه می شود اما در صورتی که سومین یا چهارمین تجربه افسردگی باشد شاید برای چند سال باید دارو مصرف شود تا افسردگی مجددا بازنگردد.
برای کاهش استرس چه کنیم؟اولین اقدام تشخیص به موقع علائم است. اولین نشانه های هشدار دهنده استرس شامل احساس فشار در شانه و گردن، یا گره کردن مشت است.
اقدام بعدی انتخاب روش مقابله با آن است. یک راه، اجتناب از آن عاملی است که بنظر می رسد عامل استرس باشد. اما اغلب چنین چیزی ممکن نیست.راه دوم تغییر نحوه واکنش به استرس است که معمولا بهترین راه محسوب می شود.
به هر حال راهکارهایی برای مقابله با استرس وجود دارند که به برخی از آنها اشاره می شود:
- نگران آنچه در کنترل شما نیست، نباشید.
- برای موقعیت هایی که می دانید استرس زا هستند مانند یک مصاحبه شغلی، خود را آماده کنید.
- هر گونه تغییری را تنها یک تغییر در نظر بگیرید و آن راتهدیدی بر زندگی بشمار نیا ورید.
- بکوشید کشمکش هایی که بین شما و دیگران وجود دارد را بر طرف کنید.
- در صورت مشاهده علائم از خانواده، دوستان نزدیک و یا پزشک کمک بخواهید.
- برنامه ورزشی منظمی را دنبال کنید.- رژِیم غذایی سالم و خواب کافی داشته باشید.
- با روابط اجتماعی بیشتر، سرگرمی و ورزش گروهی خود را از شرایط استرس زا دور کنید