-
سفرت به خیر
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 16:23
سفرت به خیر برو گر شکستی دلم رو به سورز صدا آرزوم اینه بمیرم برات..... بمیرم برات خنجر برام بیارین خنجر برام بیارین من از تبار دردم غمریه بی طلوعم مقل غروبی سردم از شب به شب رسیدم از آینه ها به غربت آی آدمای سر خوش جای برای من هست؟؟؟ از شب به شب رسیدم از آینه ها به غربت آی آدمای سر خوش جای برای من هست؟؟؟
-
کیمیا
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 16:22
تو در دل کیمیا مانی به سان کیمیا من اندر دل چه دارم ،من گلی همچون تو را تو اقیانوس و من یک قطره ار آنم ولی درون سینه ام دارم ،من گلی همچون تو را تو عشق من ندارم طاقت دوری ولی به خاطر می سپارم ،من گلی همچون تورا تو زیبای من و نتانم وصف تو گویم ولی فقط گویم که دارم،من گلی همچون تو را رسانم من کلامم را به آخر با اجازه...
-
با تشکر از دوست خوبم قلب تنها
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 16:21
اشک وقتی زیباست که برای عشقت باشد،عشق وقتی زیباست که برای تو باشد تو وقتی زیبایی که برای من باشی سلام . وب قشنگی دارین امید وارم در تمامی مراحل زندگیتون شادو پاینده باشید خوشحام میشم با قدمهای سبزتون به کلبه عاشقانه من بیایین و تبادل لینک کنیم نظریه یادتون نره.
-
حسادت
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 12:34
من با ابری که تو چشمات رفاقت می کنم ، از دو چشم خیس بارونی عیادت می کنم ، از غم تو به ترانه ها شکایت می کنم به همین حس حسادت دارم عادت می کنم به همین حس حسادت دارم عادت می کنم حتی به هوا حسادت می کنم ، به صدای پا حسادت می کنم من به نوری که رو دستات حسادت می کنم ، واسه دیدن تو با آیینه رقابت می کنم دست طرد و شکننده...
-
قلبهای همیشه نا آرام
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 12:29
شرجی ترین به شرجی ترین سایه می بارمت ببین با کدام آیه می آرمت غزل مهربانتر شده مهربان به جان خودت دوست میدارمت
-
دختری که جز تو هیچ کس راندارد
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 11:25
سلام ای رهگذر با نگاه بی انتهایت به عمق تک تک حروف و واژه هایم بنگر و آرام آرام مرا همراه با این صفحه ورق بزن... و بعد به رسم روزگار مراو عمق نو شته هایم را به دست فراموشی بسپار... ...آواره سر گردان...
-
بدان که عاشقم
جمعه 9 تیرماه سال 1385 16:56
اگر میبینی حال خودم نیستم و در خود شکسته ام بدان که عاشقم.... اگر میبینی ساکتم ، آرامم و بی خیال بدان که عاشقم.... اگر میبینی در گوشه ای نشسته ام ، چشم به آسمان دوخته ام و ستاره ها را می شمارم بدان که عاشقم.... اگر میبینی در کناره پنجره ای نشسته ام و به صدای آواز مرغ عشق گوش میکنم بدان که عاشقم.... اگر میبینی همیشه...
-
کی با کی ازدواج کنه بچه شون چی مشد؟؟؟!!!
جمعه 9 تیرماه سال 1385 16:47
اگه یه الاغ با یه زرافه ازدواج کنه بچه شون کلافه مشه!!! اگه یه آفتاب پرست با یه گربه ازدواج کنه بچه شون آفتابه مشه!!! اگه یه طوطی با یه سیمرغ ازدواج کنه بچه شون طوسی مشه!!! اگه یه دارکوب با یه بلدرچین ازدواج کنه بچه شون دارچین مشه!!! اگه یه الغ با یه زرافه ازدواج کنه بچه شون کلافه مشه!!! اگه یه دکتر جک با یه خواننده...
-
کارنامه
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 16:56
با عرض سلام وخسته نباشید دوستان عاشق سلام چطورید!!!؟؟؟ سلام!!!!!!!........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! میدونم که خوبید منم بالاخره کارنامه قبولی خودم رو گرفتم امیدوارم شماها نیز در زندگی خود موفق شوید؟
-
رهسپار
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1385 16:45
سپیده دمان ، قدم زنان به سوی سرزمین نیستی رهسپار می شدم در خود بودم ، در پریشانیم ، در تب و تاب تنهاییم ، و در سرانجام زندگانیم از جانب روزگار پریشان حال شنیدم که با آهی سوزناکتر از درد جدایی ، فریاد می کشید در چمن زار سرزمین تلخ و گسسته ، وجودم را پهن کرده و در اندیشه ای عمیق فرو رفتم ! رهسپار و مسافر کدام دیار باشم...
-
گشتی در دنیای وارونه !
سهشنبه 6 تیرماه سال 1385 12:53
- یک آهنـگ ملایـم و غـیـر آزار دهنده برای زنگ تلفن خود انتخاب کنید. بلندی زنگ تلفن را نیز در سطح پایین تنظیم کنید. 3- همیشه تلفن همراه خود را در اماکن عمومی نظیر کتابخانه، کلیسا، مساجد، محل کار، بیمارستان، جلسات، رستوران، کافی شاپ، میهمانی ها، داخل آسانسور، تاکسی، وسایل نقلیه عمومی، کلاس درس و موزه ها خاموش کنید و یا...
-
سلام5
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:53
تفاوت رو احساس کردید؟ قسمت پیام های پرشین بلاگ واقعا جذاب شده. دستشون درد نکنه که بعد از این همه مدت که کم کم داشتن میشدن زشت ترین سرویس دهنده ی وبلاگ بالاخره به ذهنشون فشار آوردن و یه دستی به سر و روی دکوراسیون سیستمشون کشیدن! یه مدت کمتر حوصله می کنم بنویسم به خاطر همین اونقدر حرف واسه گفتن می مونه که آدم دودل میشه...
-
همین یکی دو روز پیش...
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:51
همین یکی دو روز پیش بود آمدیم چقدر زود رفت ولی هنوز زنده ایم و شاد و سرفراز و خاطراتمان همیشه در کلاس دل مرور می شود سلام زندگی! و کودکی! و عشق! سلام خاطرات عاشقانه ام! سلام! همین یکی دو روز پیش بود من و تو ما شدیم و پرده های فصل انتظار پاره شد و شب کنار رفت همین یکی دو روز پیش بود که دستهای پر ز اشتیاق به هم فشرده شد...
-
سلام دوستای گلم.
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:51
امیدوارم که همه خوب و سلامت باشید. از نمایشگاه کتاب چه خبر؟ کیا رفتن و چیا گرفتن؟ من که مثل سالای قبل هنوز موقعیت برام جور نشده که برای نمایشگاه کتاب بیام تهران. امیدوارم سال دیگه بشه. ( البته سفارش کتاب دادم! دست ویدا خانم گل درد نکنه!) تصمیم گرفتم دیگه دنبال کار نگردم! بذارم اون بیاد دنبال من بگرده! تازه دلشم...
-
یک نفس!
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:50
تا مرز لحظه های صمیمانه، یک نفس تا کنج خلوت دل دیوانه، یک نفس از التهاب یک دل افسرده و غریب تا انفجار اشک غریبانه، یک نفس تا پر کشیدن از تب بارانی غروب با بالهای زخمی و بی دانه، یک نفس از جمع بی دلان غزل خوان و باده نوش تا بی کسی به گوشه ی میخانه، یک نفس تنها رها شدیم در این وادی غریب تا پر کشیدن از غم ویرانه، یک نفس...
-
فرصتی برای گفتگو!
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:46
سلام. قبل از گفتن هر حرفی با مریم خانم دوست خوب افغانیمون که واسه ی پست قبلی وبلاگم پیام داده بود چند کلمه ای حرف دارم. نمی دونم می خونه یا نه اما امیدوارم که بخونه! مریم خانم، من هرگز به هیچ ملت و ملیتی توهین نکردم و نمی کنم. خصوصا که دوستای خیلی خوبی دارم که ایرانی نیستن و بهشون افتخار می کنم. من اگر چیزیم گفتم به...
-
الهه ی عشق!
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:45
آبی ترین آسمان... دریایی ترین دل... پر ترانه ترین لبخند... وه که چه عاشقانه می نگارمت در دل و چه زیباست وسعت سبز وجودت! احساس در می ماند از بیان نیکوییت و عشق فرومیشکند در برابر اوج محبتت! گاه حس می کنم عاشق واقعی تویی! و تنها تو! که چون تویی هرگز نخواهد بود! من ذره ای از وجودی عاشقم. قطره ای تنها بی رمق. در تو جان می...
-
یک دل تنها
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:43
دیگر این دل آن دلی نیست که در آرزوی یک یار با وفا باشد ، این دل از بی وفایی خود نیز بی وفا شده است.... دیگر این دل آن دلی نیست که در انتظار یک همزبان و همیار باشد ، این دل از تنهایی خرد خرد شده است.... دیگر این دل آن دلی نیست که کسی را دوست داشته باشد ، این دل از شکست و بی محبتی بی احساس شده است.... دیگر این دل آن دلی...
-
از عشق مردن....
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:41
گر می بینی که زنده ام ، نفس می کشم ، تنها به خاطر وجود تو است... اگر می بینی شادم ، خندانم ، با وجود اینکه اینهمه غصه در دل دارد ، تنها به امید بودن تو است.... اگر می بینی آرامم ، بی تابم ، سر به زیر ، ساکت و گوشه گیر ، فقط به خاطر عشقی است که از سوی تو در دلم نشسته است.... اگر دیدی گریانم ، خسته ام ، شکسته ام ،...
-
کجایی محبت؟
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:39
ستاره ای خاموشم ، مهتابی بی نورم ، عاشقم ولی یک عاشق تنهایم..ستاره ای خاموشم ، مهتابی بی نورم ، عاشقم ولی یک عاشق تنهایم منم همان چشمه گل آلود ، غنچه خشکیده ، بهار برگ ریزان ، با دلی خسته و پریشان منم همان ساحل نا آرام ، بی قرار ، چشم انتظار ، انتظار موجی عاشق که به سوی من بیاید و یک ذره از خاک وجودم را با خود در دل...
-
وقت آمدنت است
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:38
اینک دیگر وقت آمدنت است.... بیا که دلم از انتظار و بی قراری خسته و خرد شده است و حتی یک لحظه نیز طاقت ندارد که در انتظارت بنشیند ...... خیلی دلم برایت تنگ شده است عزیزم .... حالا دیگر وقت آمدنت است.... بیش از این مرا در انتظار نگذار که خیلی دلتنگ تو هستم ای بهترینم.... وقت آمدنت است .... بیا که دلم برای صدای قدمهایت ،...
-
تا کی
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 15:36
تا کی عاشق باشم و از عشقم دور ؟ تا کی اسیر تنهایی هایم باشم و از یارم دور .....؟ تا کی باید به خاطر دوری تو اشک بریزم و حسرت آن دستهای گرمت را بکشم...؟ تا کی باید از خدای خویش التماس کنم تا تو را به من برساند ، نزدیک و نزدیک تر کند تا بتوانم تو را در آغوش بگیرم؟... تا کی باید صدای غم انگیز آواز مرغ عشق را بشنوم و دلم...
-
سلام دوستان خوبم :
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:16
مهتاب شقایق الهه راحله مینا رومینا
-
مقدمه
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:15
سلام چطوری!!!؟؟؟ خوبم تو چطوری!!!؟؟؟
-
نوشته سعید کریمی وگروه پاسارگاد
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:14
چند ماه پیش، شکرالله عطارزاده، خبری را مبنی بر ارتباط عاشقانهء رایس، وزیر امور خارجهء ایالات متحده با یک دانشجوی قزوینی مطرح کرد و مدعی شد ریشهء موضعگیریهای ضدایرانی وی در این نکته نهفته است. در این ستون، کم و کیف خبر را از وی جویا شدیم: شما چندی پیش مطرح کردید که خانم کاندولیزا رایس به دلیل شکست در روابط عاشقه با...
-
وقتی توپ گرد پیروزی به ارمغان می آورد...
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:13
وقتی توپ گرد پیروزی به ارمغان می آورد... حسین رضا زاده آمد . با همگان نگاهش با همان نوشته ی روی سینه اش: (یا ابوالفظل) رضا زاده که روبه روی وزنه قرار دارد . همه زیر لب برای او دعا میکنند.هرکس یک جور یک سلام ویک تعبیر خدارا صدا میزند . دل تو دل کسی نبود. چند ده ه پیش بود جهان پهلوان تختی قراربود روی تشک برود و کشتی...
-
لطیفه
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:11
1- یه پدری داشت میمرد به پسرش میگه تا میتونی برای مردن من خرجم کن من که وضع مالیم خوبه ، بعد ازچند روز پدر پسر میمیرد و آن موقع پسر میرود و تا مینواند خر میخرد و وقتی مادر پسر از سر خاک بازگشت ، وقتی که خرها را دید به پسر گفت اینها مال کیه پسر گفت که پدر گفته به من این کار رو کن مادر میگه اون گفت تا میتونی برای مردن...
-
عروسک دل شکسته :
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:10
یه روز یه پسر با دوستش تو خیابون یه شهر خراب شده قدم میزدند . دختری به پسرها نگاه میکنه دوست پسر از دختره خوشش میآد و پسر رو راضی میکنه که برن دنبال دختره . بالاخره موفق میشن باهاش صحبت کنن، معلوم میشه که دختر کوچولوی داستان ما از خونه فرار کرده و دنبال دوست پسرش که اونو اینجا رها کرده میگرده. پسرها دلشون میسوزه آخه...
-
راز درون چشمهای تاریکم
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:09
اندک اندک پلک های سیاهم را از هم جدا می ساختم و چشمهای سیاهم را روشن تر می کردم ... ! با چشمهای پر از امیدم نگاهی شوم داشتم ، نگاهی غضبناک به آسمان تاریک و سیاه ! آسمانی که مرا پر از درد و سوز و پریشانی کرده بود . به ماه تابان که می نگریستم ، حس آرام بخشی به خود می گرفتم ! آری چه زیباست به آسمان نگریستن و به نگهبانان...
-
تو همانی
شنبه 3 تیرماه سال 1385 10:09
تو همانی که در قصه هایم ، رویاهایم ، فکرم ، وجودم ، و در قلب پر احساسم بوده ای همانی هستی که سالها انتظارش را می کشیده ام ... ! همانی که جسم خسته و نابود شده مرا از هلاک و از نابودی ، رها ساخته ای آتش عشقی که از سوی تو برایم شعله ور شده است مرا امیدوار ساخته است امیدی برای دوباره زیستن و دوباره عاشق شدن ، دوباره سر...